پستهای مرتبط با داستان تعداد کل پستها: ۲۳ سایر پستها با این تگ در ویرگول Miranda در خودکار آبی ۲ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه اشک هایش.... این یه داستانه ، من داستانو لو نمیدم ، خودت بیا کشفش کن ! نازین جعفرخواه در خودکار آبی ۲ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه دریا ترس دارد! پیشهاش ماهیگیری بود! در دریا تور میانداخت... نازین جعفرخواه در خودکار آبی ۲ ماه پیش - خواندن ۲ دقیقه پایانِ زندگی؟! در بین هیاهوی جمعیت، صدایی در گوشم فرو رفت: مسافران گرامی! توجه! ایس... نازین جعفرخواه در خودکار آبی ۴ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه تو چه داری که نمیدانی؟! از چشمانش حرف می ریخت...حرف هایی ناگفته. در کسری از ثانیه نگاهمان در ه... نازین جعفرخواه در خودکار آبی ۴ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه میفروشم، اما کم میفروشم! اصلا کم میفروشم تا مشتری شوی!!! ali.heccam در خودکار آبی ۴ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه پایانِ باز هوا سرد بود و هرچقدر هم که شیشهها را بالا داده بود... ali.heccam در خودکار آبی ۵ ماه پیش - خواندن ۲ دقیقه آجیلِ مشکلگُشا نایلون دستهداری بیرنگ، روی اُپن جاخوش کرده بود که ... ali.heccam در خودکار آبی ۵ ماه پیش - خواندن ۲ دقیقه یک نفر از اعضای خانوادهای پنجنفره خانوادهای پنجنفره بودند که مدتی بود... نفیسه خطیب پور در خودکار آبی ۵ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه تپیدنِ جانانه سیخی چند؟ شب بود و صبح میخواستم فراموش کنم، هر چه هست. سید مهدار بنی هاشمی در خودکار آبی ۶ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه سیگار - کجا؟-کافه بهمن-همونی که همیشه پر از دود سیگاره؟-آره .. خودشه-تو که م... ‹ 1 2 3 ›
Miranda در خودکار آبی ۲ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه اشک هایش.... این یه داستانه ، من داستانو لو نمیدم ، خودت بیا کشفش کن !
نازین جعفرخواه در خودکار آبی ۲ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه دریا ترس دارد! پیشهاش ماهیگیری بود! در دریا تور میانداخت...
نازین جعفرخواه در خودکار آبی ۲ ماه پیش - خواندن ۲ دقیقه پایانِ زندگی؟! در بین هیاهوی جمعیت، صدایی در گوشم فرو رفت: مسافران گرامی! توجه! ایس...
نازین جعفرخواه در خودکار آبی ۴ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه تو چه داری که نمیدانی؟! از چشمانش حرف می ریخت...حرف هایی ناگفته. در کسری از ثانیه نگاهمان در ه...
نازین جعفرخواه در خودکار آبی ۴ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه میفروشم، اما کم میفروشم! اصلا کم میفروشم تا مشتری شوی!!!
ali.heccam در خودکار آبی ۴ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه پایانِ باز هوا سرد بود و هرچقدر هم که شیشهها را بالا داده بود...
ali.heccam در خودکار آبی ۵ ماه پیش - خواندن ۲ دقیقه آجیلِ مشکلگُشا نایلون دستهداری بیرنگ، روی اُپن جاخوش کرده بود که ...
ali.heccam در خودکار آبی ۵ ماه پیش - خواندن ۲ دقیقه یک نفر از اعضای خانوادهای پنجنفره خانوادهای پنجنفره بودند که مدتی بود...
نفیسه خطیب پور در خودکار آبی ۵ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه تپیدنِ جانانه سیخی چند؟ شب بود و صبح میخواستم فراموش کنم، هر چه هست.
سید مهدار بنی هاشمی در خودکار آبی ۶ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه سیگار - کجا؟-کافه بهمن-همونی که همیشه پر از دود سیگاره؟-آره .. خودشه-تو که م...