زاده خورشید·۲۵ روز پیشرهاییدر هفته ای که گذشت عزیزی رو از دست دادم. کسی که مثل برادر نداشتم دوستش داشتم. یک هفته میگذره و من نمیدونم چی به چیه. حال خوبی ندارم. ولی دا…
زهرا·۱ ماه پیشبرگاین روزها که دلم برای پسر عضلانی به شدت تنگ شده و پریشان و بیتابش هستم به جمله معروف بودا فکر میکنم:"ریشه رنج های انسان وابستگیه""the root…
به دنبال نوری بین برگ درختان·۱ ماه پیشگم گشتگیبهش گفتم که "احساس گمگشتگی دارم". ازم پرسید "یعنی چی که احساس گمگشتگی داری؟"به سکوت پشت خط گوش دادم. از خودم دوباره سوالش رو پرسیدم. یعنی…
میدوری·۱ ماه پیشیک روز معمولی دیگر در مزرعهی توتفرنگیامروز در حالی مینویسم که انواع احساسات متناقض من را در برگرفته. دلم میخواهد مچاله شوم یک گوشه و شکلات گرم بخورم و خاطرات سیلویا پلات را ب…
Saeide. Basravi·۲ ماه پیشذهنِ پنهانتمام روز در شهرِ بغضهای فروخورده پیاده راه رفته بود و حالا اندوه شب از راه رسیده بود.باید برای معاشقه با دردها و خاطرهها آماده میشد .از…
زینب·۳ ماه پیشنامه اول (آیا انسان کنونی انقدر که میگوید آزاد است؟ )گاهی برای بدست آوردن امیدی تازه میبایست از امید های قبلی دست کشیده باشیم . خانوم مشاور عزیزم جهان میتواند بسیار ترسناک باشد و در عین حال م…