(رهام رها)ابرام پالیزبان yct.esf·۱۳ روز پیشی خدا ولی هزارصدایش زدم برای آخرین بار , گفتم تو سکوت نبودی من بیصدا خواندمتپراز جنجال و پر از حرف های تو در تو مثل دالان کوه آن همه پنهان در تو بودن…
پونه·۲ ماه پیشWhat?اولین روز مدرسه بود با تنها کسی که تونستم آشنا شم، یه دختر شهید بود که در ظاهر محجبه بود.کمی بعد که باهاش آشناتر شدم، وضع حجابش از همه بد ت…
دختࢪماھ·۲ ماه پیشعشق در روستا#پارت_نهماهانی زیر لب زمزمه کردم و شیشه رو بدون نگرانی دادم پایین ، سرم رو به سمت بالا برگردوندم و گفتم : ممنون که آمدید ، ماشین آوردید ؟!…