Hanieh shahba·۱ ماه پیشدنياي ارام #پارت نود وهشتكل زندگي ام بعد از اينكه از دانشگاه محرومم كرد ،خلاصه ميشد به اتاق سه در چهاري كه شاهد تمام غصه خوردن هاي من بود ،اين زندگي ديگر هيچ جذابيت…
Hanieh shahba·۱ ماه پیشدنياي ارام #پارت نود وهفتمن = نه شما نميتوانيد اين كار بكنيد من درسم برايم خيلي مهم پيمان = بايد همون روزي كه جان فدايي ميكردي فكر همه جاش ميكردي من= من فكر همه جا…
Hanieh shahba·۱ ماه پیشدنياي ارام #پارت نود وششستاره = ببين ارام خانم از اينكه نقش ادم خوب ها را بازي ميكني حالم را بهم ميزني خودت با پاي خودت از زندگي پيمان برو بيرون مگر نه ب روش خودم…
Hanieh shahba·۳ ماه پیشدنياي ارام #پارت نود وسهبه جز پروانه و دختر عمه وسطي پيمان كه هم مامانش و هم دخترش مثل يك قاتل به من نگاه ميكردند دليل اين همه خصومت را نميدانم شايد قراره بوده پيم…
Hanieh shahba·۳ ماه پیشدنياي ارام # پارت نود و دوخانم جان تنها ادم اين فاميل بود كه هر وقت مي ديديش همه چي را از يادت ميبرد و جايش را به ارامش عجيبي ميدادخانم جان =بگو ببينم اين اقا پيمان…
Hanieh shahba·۳ ماه پیشدنياي ارام #پارت هشتاد ونهبيست دقيقه ايي طول كشيد كه غذاش تموم شد من هم ترجيح دادم توي اتاق بمانم تا غذايش تمام بشودميل به غذا هم نداشتم فعلا سعي كردم خودم سرگرم كنم…
Hanieh shahba·۳ ماه پیشدنياي ارام # پارت هشتاد وهشتتوي اتاق من حق وارد شدن نداريد و حق دست زدن به وسايل من هم نداريد اگر متوجه بشم چيزي جابه جا شده يا نباشه مطمئن باش اين قدر ارام باهات حرف…
Hanieh shahba·۳ ماه پیشدنياي ارام #پارت هشتاد وهفتطبقه بالا تقريبا همه چي داشت انگار خانه مجهز براي خودش بود اما به نظر مي امد چند وقتي خالي بوده چون همه جا خاكي بود سه تا اتاق داشت داخل يك…
Hanieh shahba·۳ ماه پیشدنياي ارام#پارت هشتاد و ششپدرام =پيمان داداش از تو بعيد بود اين حركاتپيمان =ميدوني چيه گاهي بايد سخت شد مثل سنگ گاهي بايد كور شد تا بتوني طاقت بياري بين اين همه گرگي…
Hanieh shahba·۳ ماه پیشدنياي ارام #پارت هشتاد و پنجساعت ١٠در خانه پيمان اينا زدم در بازكردن پيمان هم بود به خاطر اينكه امروز تكليف خودش با من روشن كنه و همه را هم راحت كندپيمان=سلام زود بيا…