فاطمهم·۱ ماه پیشطلاق کاری- بخش دومامروز مدیرم بهم پیام داد و حالم رو پرسید و گفت دلش برام و کارهام تنگ شده منو میگی؟ عین ابر بهار اون طرف گوشی اشکم ریخت! ( راستش نمیدونم تا…
مریم اربابی·۱۰ ماه پیششعر زیبای سرنوشت و مقایسه زندگی کارمندی و نتورک مارکتینگبا سرنوشت می شه جنگید و برد
مبین شاطریان·۱ سال پیشدیگه پولی برای بلک فرایدی می مونه؟"یه بلایی سرم اومد که نگو!" سر کار بودم که همکارم از بلک فرایدی گفت و من هم از روی لج و لجبازی گفتم که میخوام گوشی جدید بخرم، در حالی
نرگس غلامی پویا·۱ سال پیشخانم کوچیک، تلنگری برای رؤیاهای بزرگگاهی وقتها یه جمله ساده، یه عبارت کوتاه یا حتی یه کلمه، میتونه برای همیشه توی ذهنمون بمونه. شاید اون جمله در نگاه اول خیلی معمولی به نظر…
Masoume Sheykhzade·۱ سال پیشتاکسینویسی بدون ویراستاری!اینطرف اتاق، زیر آینه، تلی از مانتوهای شستهشده ریخته که یک هفته است منتظرند اتوشان کنم. آنطرف، کنار کمد لباسهای کثیف تلنبار شده که هر ر…
زیبا·۱ سال پیشصلاح کار کجا و من و خراب کجاسلام از سه شنبه ی وسط تابستونسه شنبه ی گرمِ سال شایدم گرمترین سه شنبه ی سالدیشب اون سفارش قدیمی و شروع کردم . یه ظرف چوبی سه طبقه استو میخو…
itsmahmoud·۱ سال پیشانتقالیالان هیجده سال و سه ماه و دوازده روز بود که استخدام شده بود،البته این بجز دوسال و نیمی بود که دوره طرح را گذرانده بود و مدتی هم قراردادی کا…
زیبا·۱ سال پیشکه عشق آسان نمود اولسلام از یکشنبه ی وسطای مرداددیشب رفتم دیت با یار قدیمییاری که هر دوتامون همدیگه رو دوست داریم . سالها پیش حرف دلمون و نزدیم و مسیرمون جدا ش…