نامه های علی و زری·۱ سال پیشنامه صد و ده ( بیا کتاب بخوانیم یا نخوانیم؟)یار دور عزیزم سلام!شب از نیمه گذشته و تو هنوز سر پروژه ای. تو دمای ۵۰ درجه ی جنوب و کیلومتر ها دور از من.داشتم به این فکر میکردم کاش الان پ…
نامه های علی و زری·۱ سال پیشقرارمون کجا باشه؟زری عزیزم.دبشب طبق معمولِ هر شب این چند وقت، بیرون رفتم. توی یه مرکز خرید رفتیم. گفتم بهت که لباسای شیک و قشنگی داشت. ولی چیزی که توجهمو ج…
نامه های علی و زریدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱ سال پیشنامه صدو هشت ( رنجِ دوری )علی جانم سلامالان که این نامه رو برات مینویسم بیشتر از ۱۰۰۰ کیلومتر ازم دوری. جوری تایپ کردی که مشخصه از خستگی تو این دنیا نیستی. گزارشتو ن…
نامه های علی و زریدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱ سال پیشنامه صد و هفت ( از دست دادن )علی مهربونم سلامهمونجور که خودت میدونی چند روزه که من عزیزی رو از دست دادم. اونقدر کار و مشغله ریخته رو سرت که فرصت نشد از غمم برات بگم.گفت…
نامه های علی و زریدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱ سال پیشنامه صد و شش ( گذشته و آینده )علی عزیزم سلام آخرین نامه ای که برام نوشتیو خیلی دوست داشتم. نگاه تو به آخرین قرارمون با نگاه من خیلی فرق داشت اما نگاه تورو بیشتر دوست داش…
نامه های علی و زریدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱ سال پیشدست در دست تو، قدم زنان تا ابدزری عزیزمچیزی که میخوام بهت بگم به خیلی سال پیش برمیگرده. نه از اون خیلی سال ها در حد ۲۰ و ۳۰ سال. قضیه مال ۸ ۹ سال پیشه.ولی الان که بهش ن…