𝑳𝒐𝒏𝒂𝒓𝒌𝒂𝒊𝒅·۶ روز پیشخرامان بدمستیگویی عرق سرد بر تنم مینشیند از فکر حسرت خوردن بر خمارِ واژگانت بودن.
𝑳𝒐𝒏𝒂𝒓𝒌𝒂𝒊𝒅درداستانطوری!·۳ ماه پیشعطر ترقوه«مرا به شبانههای لبهایت مبتلا کن. به قِدمت ثانیههای سرخوردن پرفیومِ فرانسوی بر پرتگاه بیانتهای ترقوهات...»
𝑳𝒐𝒏𝒂𝒓𝒌𝒂𝒊𝒅·۴ ماه پیشبیگانهده روز است که هیچ ننوشته ام، به گمانم بیگانه ترینم. بیگانه با هرچه که بودم و نبودم.