مقدمه:
در این یک ماه اخیر، کمترین یادداشت را در ویرگول خواندم و کمترین میزان انتشار یادداشت از زمان ورودم به ویرگول را داشتم. شاید فکر کنید که حتماً حرفهای دستانداز تهکشیده است. خیر، حرف زیاد است و هنوز تا دلتان بخواهد حرف نگفته در دل و یادداشت منتشر نشده داخل پیشنویس ویرگول دارم. مسئله چیز دیگری است!
روزی با خودم گفتم تو اسم خودت را گذاشتهای دستانداز ولی پایت را گذاشتهای روی پدال گاز و داری تختهگاز میتازی! بد نیست یک ترمزی بزنی. نفس عمیقی بکشی. دور و برت را نگاه کنی. ببینی کجای جادّه ایستادهای. ببین اصلاً به خاطر داری که به کجا میخواستی بروی؟ تا الان چقدر از مسیر را پیمودهای؟ مبادا راه را از بیخ و بن گم کرده باشی؟ مبادا از جادّه خارج شده باشی و خودت خبر نداشته باشی؟!
برای رسیدن به جواب این سوالها و سوالهایی از این دست، بارها و بارها یادداشتهای منتشر شدهام و یادداشتهای منتشر نشدهای که داخل قسمت پیشنویس ویرگول دارم را مرور کردم. نتوانستم به جوابهای قطعی و دقیقی برسم. ولی به نتایج رازآلودی دست یافتم که قابلیت تبدیل به کلمه را ندارند و خیلی نوشتنی نیستند. شاید به مرور زمان و در صورت ادامهی کارم در اینجا و یا هر جای دیگری، کم و بیش به آنها پی ببرید.
این حدیث از مولا علی علیهالسلام را احتمالاً بارها شنیده و یا خوانده باشید:
هر كه دو روزش يكسان باشد، مغبون (فریب خورده و زیانکار) است... و هر كه فردايش بدتر از ديروز او باشد، محروم است و هر كه چون دنيايش تأمين شود ديگر به خير آخرتِ خود اهميتى ندهد، هلاک است و هر كه به كاستىِ وجودِ خود رسيدگى نكند، خواهشهاى نفْس بر او چيره شود و هر كه در كاستى باشد، مرگ برايش بهتر است.
آلن دو باتن هم جملهای مرتبط با جمله امام علی علیهالسلام دارد که میگوید:
هر کس از آنچه که سال گذشته انجام میداده شرمنده نیست، احتمالاً به اندازه کافی چیزی یاد نگرفته است.
تفاوت آن حدیث زیبا و این جمله قابل تامّل:
حدیث حضرت امیر، هر دو بعد مادّی و معنوی را در بر میگیرد ولی جملۀ جناب دو باتن، تنها بر روی جنبۀ مادّی زندگی، تمرکز دارد.
امیرمان ما را به یکسان نبودن دو روز پیدرپی هشدار میدهد و آلن دوباتن به نوعی به یکسان نبودن دو سال پیدرپی. بدون تردید آن کسی که حدیث زیبای حضرت امیر را در زندگیاش پیاده کرده باشد. نه تنها از آنچه سال گذشته انجام داده شرمنده نیست، بلکه از آنچه در فصل گذشته، ماه گذشته، هفته گذشته و حتی روز گذشته انجام داده نیز شرمنده نیست. شرمنده، نه از این بابت که چرا انجام داده است؟ شرمنده از این رو که چرا بهتر و عمیقتر انجام نداده است؟ یعنی بحث کیفیت و تاثیرگذاری در میان است، نه بحث کمیّت کار یا کارهایی که انجام شده است.
برویم سراغ لوئیس.سی.کی، استندآپ کمدین آمریکایی:
لوئیس سی.کی. روی یک ساعت محتوایِ مشابه، ۱۵ سال کار کرد تا متوجه شد قهرمانش جورج کارلین هر سال تمام محتواهایش را دور میاندازد و از چرکنویس شروع میکند. سی.کی. میترسید که این کار را انجام دهد، امّا بالاخره این کار را کرد و راحت شد. «وقتی درباره هواپیماها و سگها جوک گفتهاید و آنها را دور میاندازید چه چیزی را از دست دادهاید؟ شما فقط میتوانید بیشتر تلاش کنید. شروع میکنید به اینکه درباره احساساتتان بگویید و اینکه چه کسی هستید. بعد، این جوکها را میگویید و تمام میشود. باید بیشتر تلاش کنید.»
وقتی از شرّ محتواهای قدیمی خلاص میشوید، خودتان را به جلو میبرید و با چیز بهتری ظاهر میشوید. وقتی کار قدیمی را دور میاندازید، کاری که دارید واقعاً انجام میدهید این است که فضایی برای کار جدید ایجاد میکنید.
هر وقت احساس کردید هر چیزِ لازم درباره کاری که انجام میدهید یاد گرفتهاید، دوره آموزشیتان را عوض کنید و چیز جدیدی برای یاد گرفتن پیدا کنید، این طوری میتوانید پیشرفت کنید.
شما نمیتوانید از مهارت و استادیتان خوشحال شوید؛ باید خودتان را مجبور کنید تا دوباره دانشآموز شوید. آلن دو باتن میگوید:
«هر کس از آنچه که سال گذشته انجام میداده شرمنده نیست، احتمالاً به اندازه کافی چیزی یاد نگرفته است.»
شما باید این انگیزه را داشته باشید که کارتان را رها کنید و دوباره به همه چیز، کامل فکر کنید.
استیون سودربرگ درباره بازنشستگی پیش رویش از فیلمسازی میگوید: «من باید هر کاری که انجام دادهام را تکّهتکّه کنم و دوباره از چرکنویس شروع کنم. نه به این دلیل که متوجه همهچیز شدهام، بلکه فقط فهمیدهام که چه چیزهایی را نمیفهمم و باید آن را تکّهتکّه کنم و دوباره شروع کنم.»
مسئله این است که شما واقعاً هیچوقت از اول شروع نمیکنید. شما همه کاری که پیش از این انجام شده است را نمیبازید. حتی اگر سعی کنید تا آن را دور بیندازید، درسهایی که از آن گرفتهاید شما را به سمت کار بعدی سوق میدهد.
دوستانی که در مسابقۀ گاهنامۀ شماره ۲۳ دستانداز شرکت کردند:
ایشان یادداشتی برای شایستهی سال ننوشتهاند ولی به دلیل تلاشهایی که برای خودسازی، کسب معرفت و معنویت در یکسال گذشته انجام دادهاند، یکی از شایستههای سال هستند. پس ایشان هم جزو این فهرست هستند.
خواهش میکنم نام یک کتاب که خیلی دوست دارند داشته باشند ولی هنوز ندارند را به آدرس ایمیل بنده ارسال کنند تا آنرا تهیه و به همراه یک هدیه ناقابل دیگر به انتخاب خودم و یک دستخط و امضاء (البته به دردنخور و فقط محض یادگاری)، به آدرسشان ارسال کنم. منتظر ایمیل هستم.
توجه:
اگر دوست عزیز دیگری نیز برای موضوع «شایستۀ سال» یادداشت نوشته است که بنده ندیدهام، خبر بدهد تا نام خودش و یادداشتش را به فهرست بالا اضافه کنم.
مرحلهی دوم مسابقه برخط ویرگول:
تا ۷۲ ساعت پس از انتشارِ این یادداشت (یعنی تا ساعت ۲۰ جمعه ۱۴ مهرماه ۱۴۰۲)، وقت دارید:
متن یک مصاحبۀ خیالی دو نفره را بنویسید. این دو نفر چه کسانی هستند؟ هر دو نفر خود شما هستید! یک نفر، خودِ امروز شماست و نفر دیگر، خودِ آیندهی شما و یا همان خودی است که تمام هدف و آرزویتان و تلاشهایی که میکنید رسیدن به او است.
مصاحبهی خودی که هستید با خودی که میخواهید باشید، حتماً جالب از آب در خواهد آمد. ??
این مصاحبه را در یک یادداشت جداگانه، با هر نامی که عشقتان میکشد و با دو هشتگ «مسابقه دستانداز» و «چالش هفته» منتشر کنید. و لینک یا پیوند آن را در زیر این یادداشت قرار دهید تا دستیابی به پستها برای داوران راحتتر شود.
از داوران قطعی مسابقه مرحلۀ دوم، شش برندۀ مسابقه مرحلّۀ اول هستند. یعنی این عزیزان: آفتاب گردون، رُهام، سید محمد میری، جوجه تیغی، مجنون لیلا و دختر مهتاب.
توجه:
بنده نام جدیدی را به عنوان داور به این فهرست اضافه نکردم تا موجب زحمت نشوم، ولی چنانچه دوستی قصد شرکت در مسابقه مرحلۀ دوم را نداشت ولی میتوانست به عنوان داور کمک نماید، اعلام آمادگی کند، ممنون هم خواهم شد. ?
البته امیدوارم الان همه نخواهند داور شوند! ?
توجه:
دوستان عزیز چنانچه با یک ویرگولی جدید که پُست اولش را منتشر کرده است مواجه شدید، مانند «مرضیه» خانم که حواسش به اینجور پُستها است و بارها به بنده اطلاعرسانی کردهاند و باید قدردانشان باشم، لینک آن پُست را برای بنده کامنت کنید و بنویسید برای پیوستن به انتشارات «سکّو»، تا بنده اقدام کنم.
تا الان هم پُستهای خوبی به این انتشارات اضافه شدند که مخصوصاً برای کسانی که به تازگی تصمیم به نوشتن گرفتهاند، خواندنی خواهند بود.
سپاسگزاری:
از شمایی که همچنان با هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» یادداشت مینویسید و به فکر تقسیم حال خوب بین بقیه هستید، به شدّت سپاسگزارم. امیدوارم خدای عزیز به فضل و کرم خودش، به حال خوبتان برکت دهد.
از «زهرا خانم»، «آنولین» و سایر اعضای خانوادۀ عزیز ویرگولیام که با حمایتها و تذکرهای سنجیدهشان، به بنده محّبت داشته و دارند نیز سپاسگزارم. امیدوارم لیاقت این حجم محبّت را داشته باشم و هیچوقت به این محبّتها خیانت نکنم.
یادداشت پیشین:
حُسن ختام: پنج «ویراست» از آخرین «ویراست»های منتشر شدهام.
خدا یه کاری بکن بال پرنده نشکنه!