Last Reaper·۴ سال پیشداستان ترسناکاين داستان حدودا مربوط به ١٥ سال قبله. مادرشوهرم ميگفت قضيه از اونجا شروعكه مادر اين دخترا يه روز كه اومده بوده سربزنه به مادرشوهرم ميگه دخ…
Last Reaper·۴ سال پیشداستان ترسناکداستان به حدود 10 سال پیش برمیگرده ما شمال کشور زندگی میکنیم و لازم به ذکره که بگم سید هم هستیم. پدر من راننده نیسان بود و بسیار آدم کاری و…
Last Reaper·۴ سال پیشداستان ترسناکچند سال پیش که هنوز خانوادم روستا زندگی میکردنو درامد اصلیشون از دام داری بود اول بهار دام ها و گوسفندارو میبردن به کوه های اطراف و تا پایی…
Last Reaper·۴ سال پیشداستان ترسناکچند ماه پیش عصرپاییزی ، خونه تنها بودم داشتم تلویزیون نگاه می کردم ، هوا کم کم داشت تاریک می شد ،رفتم همه ی لامپها ی اتاق ها و حیاط رو روشن…
Last Reaper·۴ سال پیشداستان ترسناکبا یکی از دوستام قرار گذاشتیم بعد از دانشگاه یه سری بزنیم چون که خیابون فردوسی نزدیک خیابون ارم هست و برای ما راحت بود هر هفته بهش سر بزنیم…
Last Reaper·۴ سال پیشداستان ترسناکاز بچگى هميشه عاشق چيزاى ترسناك و هيجان انگيز بودم از فيلم گرفته تا كارتى خطرناك با اينكه دخترم كلا عاشق چيزاى ترسناكم و الان البته برام تر…
Last Reaper·۴ سال پیشداستان ترسناکداستان بر میگرده به چندماه پیش که با دختر عمه و عمه ام برای چند روز از شیراز عازم یه مسافرت چند روزه عازم بندر عباس شدیم.شبی که داشتم چمدون…
Last Reaper·۴ سال پیشداستان ترسناکحدوداً ٥ ساله پيش من با پسري اشنا شدم كه از روزه اول يك دل نه صد دل عاشقش شدم از همون هفته اوله آشنايي من رو به خانواده خودش معرفي كرد من ا…
Last Reaper·۴ سال پیشداستان ترسناکخوب یادمه وقتی پنج سالم بود مادرن اتاقم رو جدا کرد. خودشم سنی نداشت یه خانوم جوون بیست ساله پدرمم که از اول تردد به خارج از کشور داشت و زما…
Last Reaper·۴ سال پیشداستان ترسناکمن دانشجوی دکترای علوم سیاسی از دانشکده وزارت امور خارجه هستم اسمم کارن،توی دانشگاه پیام نور و رازی کرمانشاه تدریس میکنم بصورت حق التدریسی،…