قبلا در قسمت طراحی کاربر محور در مقابل طراحی بیزینس محور تو یوتیوب گفتم که درسته که ما سعی میکنیم کاربر محور طراحی کنیم اما این کاربر محور به این معنی نیست که ما چون کاربر رو دوست داریم در مرکز طراحی قرارش میدیم. اتفاقا چون بیزینس و پول در آوردن برامون اولویت داره User-centered Design طراحی میکنیم.
خوبیش اینه که در اکثر مواقع این دو موضوع هم راستا با هم هستن اما گاهی اوقات که در تقابل با هم قرار میگیرن معمولا کارفرما تمایل داره که اهداف بیزینسی خودش رو مقدم بر اهداف و نیازهای کاربر بدونه.
در این شرایط در اصطلاحات تخصصی طراحی تجربه و رابط کاربری (UX/UI) مفهومی به نام Dark Pattern ساخته میشه که تلاشش اینه با سختتر کردن یا گول زدن کاربر و یا طراحی اغواگر (Persuasive Design) هدف بیزینس رو به کاربر تحمیل کنه و اونو مجبور به کاری کنه که در حالت عادی تمایلی به انجامش نداره.
هر زمانی که دارک پترن مطرح میشه یکی از اولین و قابلفهمترین مثالهایی که زده میشه سخت کردن امکان حذف یا غیرفعال (Deactive) کردن حساب کاربریه.
بیزینسها هیچجوره نمیخوان کاربری رو که با صرف هزینه تبلیغاتی به دست آوردن از دست بدن. مثلا شما تا چند وقت پیش از طریق اپلیکیشن اینستاگرام نمیتونستین دیلیت اکانت کنین و حتما باید از وبسایت استفاده میکردین. احتمالا به دلیل واکنشهای جمعی اینستاگرام مجبور شده این قابلیت رو داخل اپلیکیشن هم بیاره اما پیدا کردن این گزینه این رو انقدر سخت کرده که به احتمال زیاد مجبور به گوگل کردن این موضوع هستین.
به عنوان نمونه تو اینستاگرام شاید احساس کنین که برای دیاکتیو کردن حساب باید برین داخل قسمت Accounts اما در حقیقت باید برین داخل Help.
اسپاتیفای حتی کار رو از اینم سختتر کرده و از کاربر میخواد که باهاشون تماس بگیره تا حساب کاربریشو ببنده.
تو وبسایتهای ایرانی اصلا چیزی به عنوان حذف اکانت کاربری نداریم در نتیجه مثالی در این مورد نمیتونیم پیدا کنیم اما از اونجایی که حتی log out هم دلخواه بیزینس نیست سعی میکنن فرآیند خروج از حساب رو کمی سختتر کنند.
تو مقالهی چک لیست طراحی صفحهی تنظیمات در بخش آیتمهای مخرب در دوردست در مورد این موضوع مثال آوردم.
مثلا ما Target Touch دکمهی خروج از حساب کاربری رو کمتر از استاندارد گرفتیم که کاربری اشتباهی روی خروج نزنه. :دی
محدودهی تاچ (Touch targets) اصطلاحا باید finger-friendly باشه. یعنی تقریبا 1cm در 1cm باشه که انگشت بتونه به راحتی و بدون خطا لمسش کنه. این چیزیه که در دکمهی بستن تبلیغات عامدانه رعایت نمیشه تا احتمال کلیک رو حتی به غلط بالاتر ببرن و در نتیجه درآمد شرکت رو افزایش بدن.
متریال دیزاین حداقل ابعاد دکمه رو ۴۸ پیکسل و اپل، ۴۰ پیکسل در نظر گرفته که با رعایت این حداقلها میتونین مطمئن باشیم طرحمون به Accessibility یا دسترسپذیری نزدیکتره.
یکی از نمونههایی که کمتر به عنوان دارک پترن شناخته میشه تبلیغات همسانه.
تو این مدل، تبلیغات از نظر طراحی، جایگذاری و ارتباطش با موضوع صفحه به حدی شبیه به صفحه طراحی میشه که کاربر متوجه تبلیغ بودنش نشه و اینجوری نرخ کلیک شدگی (CTR) رو برای اون تبلیغ زیاد میکنند.
از اونجایی که ما دچار کوری تبلیغات (Ad Blindness) هستیم. این مدل تبلیغ، باعث میشه که فریب بخوریم و توجه بیشتری به تبلیغ بکنیم.
یه نمونهی ایرانی رو در توییت زیر ببینید. ( فیلترشکن نیاز دارید)
گردونه شانس به خودی خود دارک پترن محسوب نمیشه و اتفاقا یکی از ابزارهای خیلی خوبه گیمیفیکیشنه. (حالا اینکه اصلا گیمیفیکیشن اخلاقی هست یا نه تو این لایو در موردش صحبت کردیم)
مشکل از جایی شروع میشه که بیایم و ضرایب شانس قسمتهای مختلف رو متفاوت از ظاهر بصریش نشون بدیم. مثلا احتمال شانس تخفیف بیشتر ( یا حتی پوچ) رو صفر کنیم. اینجوری با کاربر صادق نبودیم و صادق نبودن در هر مدلی یکی از انواع دارک پترن محسوب میشه.
این موضوع فقط محدود به گردونه شانس (wheel of fortune) و هر مدلی از گیمیفیشن که کاربر رو به نحوی گول بزنیم به عنوان دارک پترن شناخته میشه.
تا الان رستورانی رفتین که بعد از اینکه غذا خوردین صورت حسابی که براتون میارن شامل حق سرویس و مالیات بر ارزش افزوده و ... باشه. چه احساسی داشتین؟
در بعضی رستورانهای اسنپ فود بعد از اینکه غذا رو ثبت میکنین هزینه بستهبندی هم جدا تو فاکتور اومده یا اینکه بعد از انتخاب غذا برای اضافه کردن قاشق و چنگال هزینه جدا درخواست میکنه.
این هم یکی دیگه از موارد دارک پترن محسوب میشه. در حقیقت رستوران با این روش قیمت اولیه رو کمتر و رقابتیتر نشون میده که کاربر رقبت بیشتری به خرید داشته باشه و وقتی که دیگه تصمیم به سفارش گرفته احتمال کمتری داره که بیخیال سفارش بشه و تا انتها مسیر خرید رو میره.
اگر خاطرتون باشه قدیمترها نمودار قیمت دیجیکالا خیلی تو چشم بود. الان اما برای اینکه جلب توجه نکنه در جایی قرارش داده که شاید خیلیها نتونن به راحتی پیداش کنن.
یا ممکنه یه وبسایتی با اطلاعات کم اهمیت و بدون دستهبندی انقدر صفحهی یک محصول رو شلوغ کنه که شما متوجه ضعفهای محصول نشین.
یا حتی نظریات منفی رو سانسور کنه یا در انتهای لیست نظرات قرار بده که شما نبینن و اینجوری با بمباران اطلاعات مورد نظر خود شما رو ترغیب به خرید کنه.
بماند که ساخت نظرات تقلبی هم دیگه ته بی اخلاقی محسوب میشه.
در مقالهی 10 خطای شناختی اثرگذار در طراحی Pricing Page در مورد سوگیری دگرگون گریزی صحبت کردم. گفتم که اگر افراد در یک سیستم اشتراک ماهیانه ثبتنام کرده باشند. تمایل بیشتری به تغییر ندادن آن دارند. مثلا در ایران اگر شما از مخابرات اینترنت گرفته باشین و حتی استفاده نکنین به دلیل سخت بودن فرآیند غیرفعال کردن آن ممکن است ماهیانه مبلغ رو پرداخت کنین چون وقت نمیکنین که مراحل غیرفعالسازی رو انجام بدین.
با توجه به سیستم بانکی ایران هنوز قابلیت برداشت مستمر از حساب فعال نشده است اما شبیه این مورد رو در خدمات ارزش افزوده زیاد دیدهایم. کاربر با فریب یا سهوا عضو سیستم ارزش افزوده شده و اپراتورها هیچوقت اطلاعات درستی از میزان و نحوهی غیر فعالسازی خدمات ارزش افزوده ارائه نمیکردند تا زمانی که در نهایت با قانون ملزم به چنین اقدامی شدند.
با توجه به اینکه این مدل پرداخت ماهیانه هم در ایران در حال پیادهسازی است دور از ذهن نیست که شاهد این دارک پترن در بیزینسهای ایرانی باشیم.
با این توضیحات حتی میشه تکنیکهایی که در سری مقالههای طراحی رفتاری در موردشون صحبت کردم رو هم نوعی از دارک پترن دونست. البته باید دقت داشت که دارک پترن در حقیقت یک طیف از خاکستری رو شامل میشه و ممکنه برخی کارها کمتر یا بیشتر دارک پترن باشه.
شما هم اگر نمونهای از این دارک پترنها در بیزینسهای ایرانی یا خارجی دیدین لطفا کامنت کنین که بقیه هم استفاده کنند.
منبع: