مهدی بردبار·۳ سال پیشداستان کوتاه "عصر خاکستری یک روز زمستانی"روی صندلی ماشین لم داده ام. سرم را کمی به راست چرخانده ام. و به مناظر اطراف نگاه می کنم. با سرعت رانندگی می کند. انگار دارم فیلمی با دور
مهدی بردبار·۳ سال پیشچرا آرزوی تکرار دوران کودکی را داریم؟دوران کودکی چه ویژگی ها و کیفیت هایی داره که ما آدم ها اون روزها رو آرزو می کنیم؟ در این مقاله 5 ویژگی اصلی دوران کودکی بررسی شده ...
مهدی بردبار·۳ سال پیشعکس "پنجره آبی"این عکس برای من تداعی گر حس خونه، آرامش، فراغت و همین طور امنیته. این عکس رو چند وقت پیش در روستای کندوان گرفتم.
مهدی بردباردردال مثل داستان·۴ سال پیشداستان کوتاه "پیشبینی چند روز بارانی"لباس می پوشم. کوله پشتی ام را روی شانه ام می اندازم، گوشی و سیگار و فندک را در جیب کاپشنم می گذارم و از خانه خارج می شوم. توی راهرو دکمه...
مهدی بردبار·۴ سال پیشداستان کوتاه "بهم ریختگی"حالا هم که او دیر کرده، یکی دیگر از عصرهای بارانی است. دریا خشمگین و کف آلود خود را به ساحل می کوبد. اما دردش را من در سرم حس می کنم.
مهدی بردبار·۴ سال پیشداستان کوتاه "همبازی"دیر آمده بود. کلی توی باران معطل شدم. حتی معذرت خواهی هم نکرد. مجبور شدم خودم با او تماس بگیرم و مسیر را راهنماییش کنم. وقتی هم گفتم
مهدی بردبار·۴ سال پیشماجرای سینما و حالِ بدِ ماباید این رو بفهمیم و باور بکنیم که ذهن، سکوت و آرامشی هست که بین فکرهای مختلف که توی ذهن ما جرقه میزنن وجود داره.
مهدی بردبار·۴ سال پیشماجرای وقتی که حالم گرفته بودحالم گرفته بود. اتفاقای بد و تلخ یکی پشت دیگری. حس کسی رو داشتم که بلای خیلی غیرمنصفانه ای سرش اومده.
مهدی بردبار·۴ سال پیشواسه آدمای خوب که اتفاق بدی رخ نمیده!گاهی درد و رنجی که در زندگی متحمل میشیم، بیش از اون که به اتفاقات بیرونی مربوط باشه، به طرز فکر و برداشت ما از شرایط و جایگاه ما در زندگی..…
مهدی بردبار·۴ سال پیشماجرای نوازنده و مخاطبان ناشنواآیا نوازنده از تشویق بلند حضار مسرور می شود اگر بداند، به جز یکی دو نفر، همه ی مخاطبانش ناشنوا هستند؟