پایانناپذیریِ گلوله یادداشتی کوتاه بر مجموعهداستان «از این مکان» به قلم «قاضی ربیحاوی»وقتی از داستان کوتاه در ایران صحبت میکنیم، همیشه گوشهی چشمی به نویسندگ…
ریگان بیش از دو سال گذشته از آخرینباری که در بم بودم. پروژهی مدرسهی ریگان فرصتی دوباره در اختیارم قرار داد تا برای ماموریت کاری به بم سفر کنم.…
گولُشهای جادویی من در زندگی جادوهای بسیاری داشتهام. جادوهایی که به اشیاء یا شرایط زندگیام مربوط میشدند. بزرگترین جادوی زندگیام این بود که میتوانستم ت…
این پدر من است «این پدر من است... این پدر من است... این پدر من است...» از صبح که بابا برایم عکس از خودش فرستاده، این جمله را تکرار میکنم. از صبح دارم به…
کبوتری برای تامل در باب هستی بر روی شاخه نشست درنگی کوتاه بر دو فیلم از «روی اندرسون»فیلم «دربارهی بیکرانگی» از کارگردان سوئدی «روی اندرسون»(اندرشون) را همینجور اتفاقی در سایت متاکری…
عاشقی با مادرِ کارتونها در زندگی کودکی من، مادرانِ شخصیتهای کارتونی نقش فزایندهای داشتهاند. فروید این مساله را با عقدهی ادیپ حل میکند، اما ادیپ برای وصف شرایط…
میخواهم تو را برای یک نفر توصیف کنم امروز میخواهم تو را برای یک نفر توصیف کنم. تو شبیه هیچکدام از دخترهایی که تابهحال دیدهام نیستی.در انتهای مقطع پیشدانشگاهی در سال ۸۲ با…
عطاعطا، عطا پاکوتاه این یکی را نمیتوانم ساده بنویسم، که ساده نیست برایم. عطاعطا عطا پاکوتاه... همت(معلم تاریخ دوم دبیرستان) میگفت: «عاشق این جنده شدی؟» به ر…
مکاننگاری «سَل» بازمیگردم به کودکیهایم. جایی که هنوز سوزِ تیغهای تمشک سرانگشتانم باقی مانده. دوباره طعم شور خون را روی زبانم بازمیگردانم، وقتی سر انگشت…
خودنگاری مستانه خودنگاریِ مستانه(این متن را حینِ مستی مینویسم. سخت است تعادلم را در جهان واقعی و ناواقعی حفظ کنم. پیوندها در هر دو سو عمیق است، اما در هرح…