ماجراجویِ یکجانشین در نسل مضطرب ۱ ماه پیش - خواندن ۲ دقیقه کابوس آزادی «از جامۀ عدالت و قانون عریان شدم»
ماجراجویِ یکجانشین در نسل مضطرب ۱ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه اینجا شهر من نیست سربازی سرِ بازیِ سرسره بازی، سربازی را کشت. گوسفندی سرِ بازیِ گرگم به...
ماجراجویِ یکجانشین در نسل مضطرب ۲ ماه پیش - خواندن ۲ دقیقه من زیر اون ملافه خوابیده بودم چی باعث شده فکر کنی از آدمِ زیر ملافه خیلی دوری؟
ماجراجویِ یکجانشین در نسل مضطرب ۲ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه هایپوکسیای نسلِ ورمکرده باد شهر آرزوهایم را برد
ماجراجویِ یکجانشین در نسل مضطرب ۲ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه به اتاقم که نگاه میکنم خودم را میبینم؛ شاید حتی تو را! شده حس کنی وضعیتت با سر و وضعِ اتاقت همکوکه؟
ماجراجویِ یکجانشین در نسل مضطرب ۲ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه من اینجا نیستم «جهان به نخ نازکی بند است. آن نخ، روان انسان است.»
ماجراجویِ یکجانشین در نسل مضطرب ۲ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه نمیدونم چرا اینجام؛ وقتی حتی یادم نمیاد کجام! به راستی خوش به حال تو؛ چنانچه نبودهای، نیستی و نخواهی بود.
ماجراجویِ یکجانشین در نسل مضطرب ۲ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه من از شهر میترسم، ولی نباید از آن بیرون رفت. «کابوس، همیشه از بین نمیرود؛ گاهی یک کابوس به کابوسی دیگر تبدیل میشو...
ماجراجویِ یکجانشین در نسل مضطرب ۳ ماه پیش - خواندن ۴ دقیقه من مرگ را زیستهام و این منم؛ زنی تنها در آستانهی فصلی سرد