모비나·۳ سال پیشتک پارتی ( جیهوپ)سلام دوستان من هانیه هستم و اومد با یک تک پارتی از ( جیهوپ) بریم سراغ ثک پارتی ?از زبان ا/ت: با صدای گوشیم پاشدم دست و صورتم رو شستم و رف…
elmariachiii_bts·۳ سال پیشبولگاری و خون 88 (شایعه کشنده تره یا سرطان؟)در بیمارستان پرستارها به چپ و راست می دویدند ، به سوک خون وصل می کردند و اتاق عمل را آماده می کردند. کوک پشت در اتاق عمل روی یک صندلی نشسته…
elmariachiii_bts·۳ سال پیشبولگاری و خون 81 (مایک)سوک به محض اینکه در را باز کرد برای لحظه ای خشکش زد. پسری در استانه ی در ، با موهایی تیره و چشمانی آبی ایستاده بود و یک دسته گل زیبا به دست
elmariachiii_bts·۳ سال پیشبولگاری و خون 80 (دوست دختر سابق جیهوپ برمی گردد)جیهوپ عصبی بود و احساس بدی داشت ، با دیدن ته یینگ همه ی خاطراتش مثل خنجر به قلبش هجوم اورده بودند و ازارش می دادند. یک راست رفت توی اتاقش و…
elmariachiii_bts·۳ سال پیشبولگاری و خون 79 (شهربازی)- منم باید امتحان کنم؟ من امتحان نمیکنما کوک جلو رفت و گفت: تو باید اونو امتحان کنی و به بلند ترین ترن هوایی شهربازی اشاره کرد
elmariachiii_bts·۳ سال پیشبولگاری و خون 78 (سوک ترس از ارتفاع داره)سوک گفت: من نمیتونم ، شما برید. نامجون گفت: یه نفس عمیق بکش بعد بپر ، ما میگیریمت
elmariachiii_bts·۳ سال پیشبولگاری و خون 73 (ساحل ما)جیهوپ گفت: باز چه ایده ی احمقانه ای داری؟ جین گفت : بیاید بپریم تو اب و این طوری این ساحل مال ما میشه
elmariachiii_bts·۳ سال پیشبولگاری و خون 65 (جنگل مخوف)بالاخره اونم آدمه ، عقل داره ، میدونه که نباید زیاد تو عمق جنگل بره شوگا گفت: نداره، عقل نداره، ما هم باهات میایم
elmariachiii_bts·۳ سال پیشبولگاری و خون 44 (تفنگ ساچمه ای)ادمها اساسا به دو دسته ی کلی تقسیم میشوند: آنهایی که رفیقی مثل جیهوپ دارند و آنهایی که رفیقی مثل جیهوپ ندارند...آنهایی که رفیقی مثل جیهوپ د…
elmariachiii_bts·۳ سال پیشبولگاری و خون 43 ( سان شاین)سوک و کوک مشغول بحث و تبادل نظر بودند که ناگهان با صدای کارگردان مثل همه ی ادم هایی که داخل اتاق بودند ارام ارام توجه شان به سمت جیهوپ جلب…