سید خانوم·۴ ماه پیشروزمرگیهای خانم کاپوچینواز صبح که با سر درد بیدار شدم همهی کارها را روی هم تلمبار کردم تا عصری به همهشان برسم. غذا پختم و برای همسرم به محل کارش بردم. وقتی برگش…
سید خانوم·۵ ماه پیشرفوزه شدم :)همهی ماگهایم شکسته و یا لبپر شده است. تازه اثاثکشی کردیم و بهخاطر کابینتهای کم، فنجانهای گلگلیام را از توی جعبه بیرون نیاوردم و…
سید خانوم·۷ ماه پیشمرا پاکیزه بپذیرچشم روی هم گذاشتیم و به روز ۲۹ماه رمضان رسیدیم. انگار همین دیروز بود که برای پخت سحری اولینروز ماه مبارک، ذوق داشتم. انگار همین دیروز بود…
سید خانوم·۷ ماه پیشمرا پاکیزه بپذیرچشم روی هم گذاشتیم و به روز ۲۹ماه رمضان رسیدیم. انگار همین دیروز بود که برای پخت سحری اولینروز ماه مبارک، ذوق داشتم. انگار همین دیروز بود…
سید خانوم·۸ ماه پیشمن و آشپزیهای خانم کاپوچینوصدای نقی معمولی فضای خانه را پر کرده است. توی آشپزخانه ایستادهام و یک چشمم به چوچانگ و یک چشمم به رَنده است. مدرسه دخترم فردا جشنواره غذا…
سید خانوم·۹ ماه پیشدنیای سجاده سبزها قشنگه...امروز توی بازار مشغول خرید بودم که صدای اذان از بلندگی مسجد پخش شد. دست از خرید برداشتم و خودم را به مسجد رساندم. تا وارد کوچهی مسجد شدم،…
سید خانوم·۹ ماه پیشخطخطی های ذهن یک مادرساعت ۴عصر است. ذهن آشفتهام را برداشتم و آوردم گذاشتمتوی آشپزخانه. دوتا هویج از توی جا میوهای در آوردم و با پوستکن بهجانش می افتادم. از…
سید خانوم·۹ ماه پیشحاضری ثواب بچهداریت رو بهم بدی؟روز آخر اعتکاف بود. کنار در ورودی زیرزمین یک پیریز خالی پیدا کردم و گوشیام را به شارژ زدم و همزمان صدای تلاوت قرآن را میشنیدم. در همین حی…
سید خانوم·۹ ماه پیشهمه چیز کاپوچینوعه....خانم کاپوچینو هستمرنگ و بوی زندگیم مثل کاپوچینو میمونه...وقتی میبینم یکی میدونه عاشق کاپوچینو هستم و میخره برام احساس خوبی بهم دست میده…
سید خانوم·۱۰ ماه پیشبرای بابای امام رضاهروقت، هرجا به مشکلی خوردم مادرم گفت:" یک روضه موسی بن جعفر بخوان و به او متوسلشو"سالها از حرف مادرم میگذرد اما من هروقت کارد به استخوان…