《نویسنده درون》·۱ روز پیشلبخند زندگییه حس قشنگی دارم که انگار زندگی داره بهم لبخند میزنهیه حسی بهم میگه تلاش های امسالم برای سال دیگه جواب میده اونجوری که میخوام میشهدیدین وقت…
فاطمهم·۲ روز پیشتلخی تولید مثل!یه پدر به یه مادر اعتماد میکنه و بچه رو پیشش میذاره، میره ماموریت خواهر و برادرا به مادر اعتماد میکنن و میرن پی کار و مدرسه مادر، میزبان…
m_32948070·۱۲ روز پیشهمیشه گشنه امخیلی وقت بود میدونستم یه مشکل بزرگ با غذا دارم و چند دقیقه پیش از وضعیت خودم خیلی خجالت کشیدم. در اتاقم رو بسته بودم و کیکی رو که خریده بو…
پریا انتظامی·۲۲ روز پیشوانت سفیدسال ۷۷ پس از کلی قرض وقوله(راستی قوله یعنی چی )آقامون با همکاری شرکتی که در آن کار میکرد ،یک وانت سفید مدل ۷۴خرید.ما فقرا ،خرید یه همچین و…
علی عبداللهی·۲۲ روز پیشآهی از تهِ تهِ تهِ دلاین رو مینویسم برای دل خودم، خیلی حالم بده، اینقدر که دوست دارم دختر بودم و زار زار گریه میکردم، چقدر خوبه دختر بودن و پناه به اشک بردن!…
امیرحسن محمدپور·۲۲ روز پیشزندگی مشترک مارتین و الیزابت - 1مارتین به سوءتفاهم هایی که در زندگی مشترکشان وجود دارد فکر می کرد. به تمامی اتفاقاتی که می توانست بهتر رقم بخورد، یا حتی هرگز به وجود نیاید…
Shadi gholamzadeh·۲۲ روز پیشآندرانیک ویرگولیان!سلام ویرگولیان، حالتون چطوره؟ میگما دقت کردین وقتی میگم "ویرگولیان"، شبیه این فامیلیای ارمنیها میشه؟ سرکیسییان، وارتانیان، میکاییلیان..…
m_38652388·۲۳ روز پیشدریچه ای کوچکماشین بر تنِ تیرهی جاده سُر میخورد و از آنهمه زیباییِ پیشِ رو، سهم من فقط یک دریچهی کوچک بود که با آن تنها نفس میکشیدم و هوایی تازه را…
آذین افزونی·۱ ماه پیشاسنپچقد ترک کردنش توی این لحظه برام عذاب وجدان داشت!همسرم گفت اسنپ رسید ، دم درهالکل رو برداشتم و دستهام رو تا مچ اسپری کردم و بعد اون رو توی ک…
هیدرو :)·۱ ماه پیشدارم خفه میشمحس خفگی دارم انگار قلبمو دارن میفشارن نمیزارن بتپه آدم هر چقدر قوی باشه بازم کم میاره از دانشگاه که اومدم خوابگاه دلم گرفته بود رفتم اتاق ا…