آرین محمّدزاده·۲ ماه پیشمروری بر کتاب «مردن» از آرتور شنیستلر / بررسی کتاب قسمت اولبررسی کتاب قسمت اول
پانتهآدرکنکورستان·۲ ماه پیشهزارتودر شهر من همه به شیوهای یکسان میمیرند، چون همه مثل هم زندگی میکنند.آرزو هایشان مشابه است و مسیر رسیدن هر یک از آنها، تکراری.ارزش ها بیرو…
لیلا·۳ ماه پیشنمیخوام قوی باشم!بعضی وقتام به مو میرسه و پاره میشه!بعضی وقتام دیگه حالت خوب نمیشه، نمیتونی خوشحال باشی، نمیتونی مثل قبل باشی.راستشو بخوام بگم، دیگه حالم با…
مریم منافی·۴ ماه پیشمعرفی کتاب مرگ با تشریفات پزشکیخلاصه کتاب مرگ با تشریفات پزشکی و معرفی مراکز حمایتی متفاوت برای سالمندان و معرفی خدمات هوسپایس برای بیماری های سخت
یادداشتهاییکدیوانهدرپراکندهجات!·۶ ماه پیشسرگردان بین مرگ و زندگیاندکی کلماتِ نگفته و بهم ریخته ی مغزم!
زهرا·۹ ماه پیشخبر تلخامروز خبری شنیدم که باعث ناراحتیم شد. من ناراحت شدم چون احساس حسادت میکردم. با اینکه به ظاهر از شنیدن خبر اظهار خوشحالی کردم ولی عمیقا نارا…
شیدا·۱۰ ماه پیشباید سبزِ سبز شومجسمم را آتش بزنید و ذرات آن را به دست باد بسپارید. باد امانتدار خوبی است. باد مرا به دشتها میبرد، به پشتِ کوهها به دشتهای سبز، جاییکه…
ﻣﺍﻟﻳﺧﻭﻟﻳﺍ·۱ سال پیشعشق یک درونگرا "قشنگ ترین توصیف درمورد عشق یک درونگرا رو صادق هدایت اینجوری گفت:“نه تنها او را میخواستم، بلکه تمام ذرات تنم ذرات تن او را لازم داشت ، فریاد…