هادی خان·۸ ماه پیشفستیوال کوچه؛ عبور از سنت به مدرنیته به سبک بوشهریفستیوال کوچه 1402 برای من پر از رنگ و صدا و عطر و طعم و مردم بود. جایی که زندگی نامنظم ادامه داره و فستیوال کوچه...
یلدای روشن🤍درداستانطوری!·۱ سال پیشمأيوسی در تقلّاى نجاتیه داستان که مثلا به سبک احسان عبدی پور نوشته شده ولی تو باور نکن.
امیر کاشانی زاده·۳ سال پیشکنده های نیم سوختهآقا ببخشید ساعت چنده؟هشت و نیمآه پس باید عجله کنم, شب سال نو هست و کلی خرید برای بچه ها, فروشگاه ها هم که راس ساعت نه تعطیل می کنند.بله, ای…
مینا اسکندرزاده·۳ سال پیشدری انتهای کوچه ی بن بستخیال در دایره های بی پایان پیچید و پیچید، گردبادی شد، چرخید و چرخید سرگردان مرا میبرد در دایره های بزرگ و بزرگتر، بالا و بالاتر، یک باره ره…
Muhammad Ramezani·۳ سال پیشمرگ در چشمانمان زل میزند.شش سالم بود، این واضحترین خاطرهی من است از اولین باری که فهمیدم واقعا هیچکاری از دستم برنمیاد. قبل از آن یا تمام کارها میشد یا اگر هم…
محبوبه عمیدی·۳ سال پیشمشتری ثابت ماخودش است. خود خود خودش. همان دختر کمسن و سالی که دیروز بعدازظهر توی خلوتی داروخانه، چند نفری گذاشتمان سر کار و همه نوارهای قند شرکتی را ک…
سارا روان گرد·۳ سال پیشسفر فضایی به پاریسهر روز صبحانه خورده و نخورده پله ها را دو تا یکی می کردم که زودتر انگشتانم آن کلیدهای جادویی اتصال به دنیا را لمس کنند. آخر ما سه تا بودیم…
مینا اسکندرزاده·۳ سال پیشچمدونچشمام از نور زیاد اذیت میشه، خیلی وقته رنگ نور و روشنایی به خودم ندیدم .نمیدونم چند سال گذشته ولی حتما تموم شده که الان من اینجام، یه ضربه…
حمیدرضا اسمعیلی نژاد·۳ سال پیشپوزخندِ کووید۱۹حالا کرونا، کم کم در حال کمرنگ شدنه. کوله بار سبکش را برداشته و در حال خروج از شهره. بهش نگاه میکنم،لحظهی آخر برمیگرده، نگاهی به آدم ها و…
امیر کاشانی زاده·۳ سال پیشتبرسالن انتظار بیمارستان بیشتر شبیه به سالن کنکور بود, چراغهای مهتابی سرتاسری وسط سقف کشیده شده بودند, رنگ سفید کدر و خاک آلودی دیوارها را گرف…