محمدعلی اکبری·۳ ماه پیشداستان کودکانه؛ اردوان در میان برف‌ها گم شد!اردوان، پسربچه‌ای ۳ ساله، در برف گم می‌شود و با دنبال کردن ردپایش به خانه بازمی‌گردد. در آغوش مادر و کنار شومینه، احساس آرامش می‌کند.
اردوان·۳ سال پیشدوستیها و دوری‌های سیاسیداشتم سرسری دنبال مشخصات آهنگی از ایرج مهدیان می‌گشتم که به عکسی قدیمی از هنرمندان پیش از انقلاب برخوردم. عکس‌ها همیشه مرا در خود فرومی‌برد…
اردوان·۳ سال پیشابی، میان اوج و موجاگر ابی کنسرت بگذارد و مردم نروند، شاید افسردگی بگیرد. ولی اگر مردم بروند، ممکن است خاطره‌ی مردم با ابی خراب شود. کاش چهل-پنجاه سال خاطره…
اردوان·۳ سال پیشنوانگاری | سپیده‌دمی با چکادقطعهی چکاد (پیش‌درآمد چهارگاه) ساخته‌ی پرویز مشکاتیان از آلبوم دستان (شجریان، گروه عارف) است که داستان ساختش از زبان پرویز مشکاتیان...
اردوان·۳ سال پیشچارلز بوکُفسکی | بگذار در برت بگیرنداز:کتابِ سوختن در آب، غرق شدن در آتش(گزیده‌ی سروده‌های چارلز بوکفسکی)ترجمه‌ی پیمان خاکسارهنوز کتاب را به پایان نرسانده‌ام ولی این سروده را…
اردوان·۳ سال پیشخاورمیانهیِ جهانِ مدرندر پاسخ کسانی که می‌گویند، «تفکر مردم افغانستان طالبانی ست و هر چه بر سرش بیآید حقش است»...
اردوان·۳ سال پیشاز کدام دیوار بگویم؟! دیوارها کم نیستاین نوشته کمترین وابستگی‌ای به نرم‌افزار دیوار ندارد. حتا یک بار هم -برای رضای خدا- این نرم‌افزارهای دیوار و شیپور و چه و چه را نصب نکرده
اردوان·۳ سال پیشتلههای مجازی؛ قلبِ برگشتیاین روزها قلب را هم مانند پراید از فراوانی، نمی‌بینیم. آدم‌های خودخواه و کُشته‌مرده‌ی توجه با مالیدن و پاشیدن ایموجی «قلب» به در-و-دیوار هم…
اردوان·۳ سال پیشجهانم بی تو؛ یک هیچ بزرگاز بس که می‌ترسم از رفتنت، بودنت را هم خوب درنمی‌یابم. آن بهره که می‌خواهم را از تو نمی‌توانم بُرد! نکند یک‌باره بی‌خبر بروی و من بمانم و ی…
