حسین مفرد·۳ سال پیشفرزند آوریدرودبرگ آزمایش دستم بود. با خوشحالی به سمت پیشخوان سازمان تامین و رفاه اجتماعی رفتم.از دو سه پله با عجله بالا رفتم، وارد سالن شدم ، سالن زی…
حسین مفرد·۳ سال پیشخوشا به حال آنانکه رودخانه ی پر آب دارند.خوشا به حال آنانکه رودخانه ی پر آب دارند.درختان سبزی در کنار رود قطار دارندبرگ های شناور در آن، شناکنان خوشحالندامّا اینجاکنار جوی خشکیده ن…
حسین مفرد·۳ سال پیشگفتگو با استاددرودآیا این دنیا زندان است و ما در آن محکوم هستیم ، که انواع سختیها و مشکلات را تحمل کنیم ؟من این سوال را از استاد پرسیدم و او در جواب گفت…
حسین مفرد·۳ سال پیشچرا ما را بیگانه می نامیددرودچند ساعتی بود در حال جستجو در اینترنت در مورد موجودات فضایی و بیگانگان بودم. که صفحه ی لبتاب دچار پرش و اختلال شد. صفحه ی مانیتور سیاه…
حسین مفرد·۳ سال پیشافکار درهمدرودافکار درهماگر روزی از خواب بیدار شویم، ببینیم تنهایی تنها هستیم. هیچ انسانی غیر از شما نیست. آنگاه بدانیم که همه چیز به پایان رسیده است…
حسین مفرد·۳ سال پیششاید اینطور باشد 1درودتکامل، در معنی به کمال رسیدن و کامل شدن است، شاید هم تمام شدنطی مسیر معینی برای رسیدن به هدف خاص و مشخص***انسان ها بعلت داشتن دیدگاه ها…
حسین مفرد·۳ سال پیشداستان سفررازآلود43درودادمه ماجرا...فصل ششمبخش سومچند ساعت بعد من لباس پوشیده بودم همراه خورشید از مسیرهای مختلف رفتیم تا رسیدیم به مکانی مثل ایستگاه مترو، لح…
حسین مفرد·۳ سال پیشداستان سفررازآلود41درودادامه ماجرا ...فصل ششمبخش اولچراغهای جهان نما روشن شد. من از آن عالم بیرون آمدم. خورشید با چهره ای گرفته وارد شد. مشخص بود ناراحت است.…
حسین مفرد·۳ سال پیشداستان سفررازآلود 35درودادامه ماجرا ... فصل پنجمبخش سومبطرف معدن دوباره برگشتم ، تاریخ را عقب جلو کردم ، به زمانی رسیدم که بردگان در معدن مشغول کار بودند. فشار…
حسین مفرد·۳ سال پیشداستان سفرراز آلود 32درود ادامه ماجرا...فصل چهارمبخش چهارمخورشید از آنجا خارج شده درب را بست. اتاق در تاریکی فرو رفت، سپس آرام آرام توسط نور ضعیف و مه مانندی رو…