شبنم حکیم هاشمی·۹ ساعت پیشروح هزارانسالهی اساطیری... بخش پنجمبعد از ثانیههایی، تصویر مقابلم محو میشود و در تصویر تازه مردی را میبینم که جایی میان زمین و آسمان ایستاده است. طی دقایقی که انگار فیلم ر…
شبنم حکیم هاشمی·۴ روز پیشروح هزارانسالهی اساطیری... بخش چهارممردی را میبینم که کنار ماه ایستاده است. میدانم که او ایزد ماه است. و لحظاتی بعد طی ثانیههایی مثل فیلمی که تندش کرده باشند تصاویر مختلفی…
شبنم حکیم هاشمی·۵ روز پیشروح هزارانسالهی اساطیری_بخش سومتصویر تاریک و سپس روشن میشود، و این بار مردی را میبینم با گل آذرگون در دست که مثل امشاسپند اردیبهشت در کنار آتش ایستاده است و دارد به شعل…
شبنم حکیم هاشمی·۷ روز پیشروح هزارانسالهی اساطیری_بخش دومادامه از بخش اول: ... بعد از چند ثانیه این صحنه نیز از مقابل نگاهم محو میشود و به جایش مردی باشکوه را با تاجی بر سر میبینم که در میان زم…
شبنم حکیم هاشمی·۱۱ روز پیشروح هزارانسالهی اساطیری- بخش اولچقدر آشنایی، من تو را قبلا کجا دیدهام؟... به چشمانت دقیق میشوم تا شاید یادم بیاید کیستی و کجا دیدمت... دلم از این خیره شدن در چشمانت میل…
شبنم حکیم هاشمی·۱۶ روز پیشتولد کهکشانایستاد و نگاهم کرد. هیچ نگفت. فقط نگاهم کرد. در چشمانش سکوتی بود که انگار تمام رازهای عشق را در خود داشت. من هم در سکوت فقط نگاهش کردم؛ چش…
لا کُرُن·۵ سال پیشجلبک روی مریخ (قسمت سیزدهم)بچههای کوچکی بودند که پا به زمین میکوبیدند و میخواستند زمین را از مدار خارج کنند. بچههای سیلیکونی حاصل جهش ژنتیکی. طبیعی است که بچهها…
لا کُرُن·۵ سال پیشجلبک روی مریخ (قسمت یازدهم و دوازدهم)روزی که سوار سفینه شدیم و ارتفاع را گرفتیم و جاذبه را کمکم رها کردیم، نمیرفتیم که فاصله را زیاد کرده باشیم، دنبال چیز خاصی بودیم که اینجا…
لا کُرُن·۵ سال پیشجلبک روی مریخ (قسمت نهم و دهم)نشستیم. روی زمین خودمان. این زمین آن زمینی نبود که ترک کرده بودیم اما زمین بود هنوز وَ میشد رویش نشست. سگم را لیسیدم و او برایم حرف میزد،…
لا کُرُن·۵ سال پیشجلبک روی مریخ (قسمت هفتم و هشتم)بالاخره رسیدیم.به اولین میدان مریخ، میدان قلب (مریخیها قلب ندارند و آرزویش را زیاد کشیدهاند) خیابانهای اینجا دایرههایی است در ارتفاع چن…