پریا مقدم | نویسنده·۸ روز پیشتاراجو به خیال خودت تمام رنجها را پذیرفتهای و همراه با خاطراتی کهنه و بیرمق در گوشهای از ذهنت دفنشان کردهای.به زندگیات میرسی، چای مینوشی،…
فعلا مُتِنَکِر·۱ ماه پیشپسر ناصر و سوال احمقانه اش!!وارد شدم. پسر ناصر روی تخت دراز کشیده بود و به صفحه ی گوشی اش نگاه میکرد، صورتش با نور گوشی روشن شده بود. متوجه شدم مثل همیشه ایرپادش دم گو…
Nσɾα Aȥαԃ·۳ ماه پیشزنجیری برای رهاییاگر بازگویی این نوشته عشق را بیشتر میکند، نشر هم مثل من آزاد است...
جناب دنیزدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۴ ماه پیشاین زیبایی معاشقه نور و تاریکی استبه زودی شروع خواهد شد، سفر شما به انتهای شب..
𝓜𝓸𝓫𝓲·۱ سال پیشحرمانلبخندتورادیدموبنیاندلمریختبهم🌱 ..خوبیاشاینبودکههمهمنرایکآدمقویمیشناختند ، وفکرمیکردندهمهچیزرادرستمیکنموبهاوضاعمسل…
Just Amin·۱ سال پیشبیقراریهای شبانهبعضی وقتا که بیقرارم و نمیدونم باید چیکار کنم، میرم تو گوگل یا یوتیوب سرچ میکنم: من چه غلطی باید با زندگیم کنم؟ و گوگل بنده خدا هم سعی م…