Meteor95·۲ روز پیش-*( خیلی دلپذیر ، خیلی سخت )*-مدتی قبل که یکی دو بیماری عجیب را از سر میگذراندم و عوارض نامعمولی را تجربه میکردم به این نتیجه رسیدم که مردن در سنین بالا و هنگامی که ان…
ح جیمی·۷ ماه پیشزندگی آن هم چه زندهگی!این روزها کسالت جزوی از روتین روزانه ام شده، نمیدانم ایام قبل تر چگونه روزها سپری میشد؟ آیا گه گاه هیجان یا ذوقی برای کارخاصی داشتم؟ یا در…
خانوم میم·۸ ماه پیشخونه خالیهمسر رفته سفر و من به خانوادم نگفتم، میخوام خونهی خودم باشم و تنهایی رو تجربه کنم، ببینم شب تنهایی خوابیدن چطوریه…دلم میخواد تو این سفر بم…
خانوم میم·۹ ماه پیشویرگول رفته بوداز صبح هر چی میزدم ویرگول بالا نمیاومد، استرس گرفته بودم پریده باشه، من یه دور بلاگفام پرید یه بارم پرشین بلاگم، و اینجور بودم که اه، بیا…
ندا رضوی زاده·۱ سال پیشمعرفی کتاب «تاریخ اجتماعی مردن»کتاب «تاریخ اجتماعی مردن» کتابی است درباره مردن! نه در معنای پزشکی آن، نه درباره متافیزیک آن؛ بلکه درباره رازهای جامعه شناختی آن.
Fatemeh- Gh·۱ سال پیشدر تلاش برای عدماز آن روزهایی است که دلم میخواهد برای گذراندنش مرده میبودم. یعنی مثلا حالا داشتم از آن بالا به همه چیز اینجا نگاه میانداختم. به صبحهای…
Setayesh.Mostafaei·۱ سال پیشخاکسپاری منفکری به سرم زد...در خاک سپاریام چه خواهد شد؟ روزی را می گویم که دیگر در دنیای فانی، موجودی فانی نیستم! بعد از من چه اتفاقاتی خواهد افتاد ؟…
پانتهآدرکنکورستان·۱ سال پیشهزارتودر شهر من همه به شیوهای یکسان میمیرند، چون همه مثل هم زندگی میکنند.آرزو هایشان مشابه است و مسیر رسیدن هر یک از آنها، تکراری.ارزش ها بیرو…