داستان کوتاه

فرامرز انتظاری در معلم روستا

۸ ماه پیش - خواندن ۶ دقیقه

مدیر مدرسه پسرانه

زندگی با حسین کمی سخت ولی خیلی خوب بود.کلاً هرجا نظم حاکم شود و همه چی...

فرامرز انتظاری در معلم روستا

۸ ماه پیش - خواندن ۶ دقیقه

هم اتاقی

اولین صبحی بود که تنها بیدار شدم و خودم به سمت مدرسه به راه افتادم.برا...

فرامرز انتظاری در معلم روستا

۸ ماه پیش - خواندن ۶ دقیقه

زندگی با نعمت

دستانم در دستان بزرگ و زمختش گم بود.چنان فشار داد که دردم گرفت ولی نمی...

فرامرز انتظاری در معلم روستا

۸ ماه پیش - خواندن ۶ دقیقه

به دنبال خانه

دو روزی که در خانه ی آقای مدیر بودم خیلی سخت گذشت.اتاقی را به من داده...

فرامرز انتظاری در معلم روستا

۸ ماه پیش - خواندن ۷ دقیقه

بی خوابی

روز اول مدرسه با تمام فراز و فرودهایش به پایان رسید.ساعت پنج بعد از ظه...

فرامرز انتظاری در معلم روستا

۸ ماه پیش - خواندن ۷ دقیقه

مدرسه پسرانه

وقتی به خانه آقای مدیر رسیدیم،خود را همچون سربازی می پنداشتم که از مام...

فرامرز انتظاری در معلم روستا

۸ ماه پیش - خواندن ۵ دقیقه

کلاس سوم

آن قدر ذهنم درگیر مدرسه دخترانه شده بود که هیچ چیزی به غیر از آن را نم...

فرامرز انتظاری در معلم روستا

۸ ماه پیش - خواندن ۵ دقیقه

روز اول مدرسه

صبح ساعت شش با صدای آقای مدیر به سختی بیدار شدم.دیشب اصلاً شب خوبی نبو...

فرامرز انتظاری در معلم روستا

۸ ماه پیش - خواندن ۴ دقیقه

وداع

به خانه مدیر مدرسه رسیدیم و به کمک چند تن از اهالی بار ماشین را خالی ک...

فرامرز انتظاری در معلم روستا

۸ ماه پیش - خواندن ۵ دقیقه

هفته دفاع مقدس

در طول یک هفته منتهی به پایان تابستان ،مادر گوشه اتاق را همچون کوهی مم...