آقا معلم·۳ ساعت پیشستاره درخشانیکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود توی یک شهر زیبا و بهاری خانواده ای زندگی میکردن که منتظر به دنیا اومدن دخترشون بودن براش کلی اسم در نظر…
فرامرز انتظاریدرمعلم روستا·۱ روز پیش312. بخاریسردی زمستان از یک طرف و این بخاری های مدرسه هم از طرف دیگر، روزگار ما در مدرسه دخترانه را سخت کرده بود. کلاس ها آن قدر سرد می شد که هم ما و…
فاطمه مولایی·۲ روز پیشموضوع: دختری که برای خورشید نامه مینوشتدر شهری که همیشه باران میبارید، دختری هر روز کنار پنجره مینشست و برای خورشید نامه مینوشت. هیچکس باور نمیکرد روزی خورشید جوابش را بدهد.…
مبین نجفی·۲ روز پیشعشقِ آدامسیممنونم از آقای هوش مصنوعی تصویرساز (Gemini)سالها با او زیستم؛در سکوتِ عادت، در هیاهوی دلبستگی.آنقدر ماندم که بودنش بدیهی شدو رفتنش، غیرق…
رضا محمودی·۳ روز پیشمعصوم و دلنشین مثل شیرکاکائومادر میگوید وقتی باران میبارد، مردم عاشقتر میشوند و گلهای بیشتری میخرند. من نمیدانم عاشق یعنی چه، اما میدانم…
حمید مداحی·۴ روز پیشارائهی خوب، از اضطراب تا اقناعمقدمه: چرا ارائه مؤثر یک مهارت تعیینکننده است؟در اکوسیستم پیچیده کسبوکار امروز، اطلاعات قدرت است، اما توانایی انتقال مؤثر آن اطلاعات، ابر…
Aida G·۴ روز پیشوقتی زمان در آینه مکث میکند (ادامه)بعد از مدتی به خودش آمد.متوجه شد هنوز در زمانِ فعلی است؛اما انگار آن تصویر را زندگی کرده بود.بار دیگر تکرار شد.اینبار او نی مینواخت؛با هم…
Aida G·۵ روز پیشوقتی زمان در آینه مکث میکنداز خواب بیدار شد.مثل همیشه جلوی آینه رفت؛برای اینکه دوباره خودش را برانداز کند و از حضورش لذت ببرد.نگاهی به اندام ظریفش انداخت.موهای مشکی و…