فرامرز انتظاریدرمعلم روستا·۱۷ ساعت پیشارزشیابیآقا محمود که چند سالی مدیر مدرسه دخترانه بود، به گرگان انتقالی گرفت و رفت. واقعاً در این مدت که با ایشان بودم از هر جهت در نهایت کمال بود،…
امیررضا عبدوی·۱ روز پیشداستان کوتاه «آنها سوگند نمیخورند»اخبار در ابتدا امیدوار کننده بود. تعداد تلفات پایین بود و دشمن پس از هر حمله متواری میشد. سپس خبر از سواره نظام سنگین دشمن رسید. هرچیزی در…
ُسالوادور علی·۳ روز پیشداستان 11: شب در مدرسه (پارت آخر)صدای فریادهای وحشت زده و ترسناک همکلاسی ها و دوست هایمان از کلاس بغلی می آمد.ما در سالن آمفی تئاتر در تاریکی کامل میان صندلی ها قایم شده بو…
ولو مغز·۴ روز پیشتنهایی عقاب: حکایت سیسهای اینستاگرامیاز عقابی پرسیدن چه چیزی این روزها تو را میرنجاندن؟
علی بهنیا·۵ روز پیشآغوش پیمانسرم را که بالا میآورم، حیاطِ خانه خودش را بهم نشان میدهد. حیاطی که آن موقع فکر میکردم بزرگترین حیاط دنیاست.
دانیال عماری·۶ روز پیشعشقهای خندهدار، کلاس داستاننویسیمیلان کوندرا کتاب به کتاب مرا حیرتزدهتر میکند. سالها پیش رمان هویت را از او خواندم. چندین سال بعد، رمان زندگی جای دیگریست را دست گرفت…
حسین مهرعلیزاده·۷ روز پیشلانه مرغسلامی به سرمای زمستان به سوز و گداز ماه بهمن، به گرمای چای دبش روی کرسی و به پوشیدن پاپوشهای گرم مادربزرگ، به بوی گرم برنج ایرانی خوش پخت…
عین_هبوط·۷ روز پیش« و زندگی ادامه خواهد داشت»داستانک مزخرف«امید»، امیدوارم خوشتون بیاد و خوشحال میشم رک نظر بدین و اگر بد بود و خوشتون نیومد بگید و نقاط ضعف نوشته مو رو هم بگید الیته ا…
فرامرز انتظاریدرمعلم روستا·۸ روز پیشعمل و عکس العملاز امسال برنامه کلاسهایم جوری شد که هفته ای دو روز باید با مهدی به روستای نراب می رفتیم. برای من زیاد مهم نبود، چون سالهاست به پیاده روی بی…
محمد فخارزاده·۸ روز پیشخيابان يانگ THE YONGE STREETمن مردي بي شناسنامهام كه بيست و پنج سال است دارم در خيابان يانگ راه ميروم و هنوز به انتهاي آن نرسيدهام و نميدانم قرار است كي به انتهاي…