Basirniloo·۵ سال پیشخفاش نخورده و دهن سوختهکلی کار داشتم، از کتاب نصفه و نیمه که میخوام تا پایان سال تمامش کنم و از داستانی که باید نمونه برای سال جدید بگیر تا خانه تکانی نصفه مونده…
Basirniloo·۵ سال پیشروزی که غمگینم...گاهی فکر میکنم دل چیز غریبیست دلت پَر میکشد بِروی بیرون از خانه، بروی بیرون از شهر دور شوی دور، بعد تا پایت را بیرون میگذاری و کمی دور می…
Basirniloo·۵ سال پیشنهالی برای آرزوهایبار دوستم گفت: «برای رسیدن به آرزوهات بیا یه کار جدید بکن،» گفتم :«چی؟ » گفت :«بیا یه بذر توی گلدان بکار و بهش رسیدگی کن و هر بار که بهش آ…
Basirniloo·۵ سال پیشخودمون عشقهمیدونید گاهی آدم توی زندگی یه جاهایی توی دوراهی میمونه و میشه حکایت ملا نصرالدین، من دوتا پسر کوچیک دارم که هنوز هم باهاشون درگیرم یکی خر…
Basirniloo·۵ سال پیشحذف کردنیه دوستی داشتم، تقریبا تمام اوقاتِ بی کاریم در حال چت کردن با اون بودم. از صبح تا شب هر وقت مینشستم سر گوشی بلاخره یه پیامی بود از طرف اون…
Basirniloo·۵ سال پیشبچهدار نشویم؟ !دیشب یک متن در همین ویرگول خودمان خواندم که بسیار مرا غیرتی کرد . دوستی به صورت دلنوشته عنوان کرده بود که بچه دار نشوید . اگر خواسته هایش ر…
Basirnilooدرانتشارات بهرنگ·۵ سال پیشایرانی، ایرانی بخونامروز داشتم به لیست کتابهای چاپی اخیر سر میزدم. هجم غیر باوری ترجمه که بسیار مورد اقبال قرار دارد. که البته خودم هم از خیل خوانندگان آن ه…