Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

گور پدرِ کتاب!

متن کامل یادداشت در «سایت دست‌‎انداز» منتشر شده و این پُست فقط شرحی کوتاه از آن یادداشت است. لینک یادداشت کامل، در پایان متن لحاظ شده است.

گاهی در هنگام خواندن کتاب‎‌هایی کاملاً بی‎‎‌ربط، از نویسندگانی که شاید حتی اسم یکدیگر را هم نشنیده باشند (مثلاً بعید می‌‎دانم راهب تبّتی، نام مولانا و شمس تبریزی را شنیده باشد!)، به نکاتی می‌‎رسم که اگر فرصت کنم آن‌‎ها را در کنار هم قرار دهم، پیام خاصی در بر خواهند داشت. یادداشت «گور پدرِ کتاب!» نیز از این جنس است.

در این یادداشت، از هفت کتاب‎، نام و بهره بُرده‌‎ام:
  • «قرآن کریم»
  • نامه «ابن عربی» به «فخر رازی»
  • «دندان ببر» اثر «موریس لبلان»
  • «غار پیشینیان» اثر «لوبسانگ رامپا»
  • «گفت و گو با خدا» اثر «نیل دونالد والش»
  • «قدرت خواندن؛ از سقراط تا توییتر» اثر «فرانک فوردی»
  • «گربه‌ای که کتاب‌ها را نجات داد» اثر «سوسوکه ناتسوکاوا»
  • «عارف جان‌سوخته (داستان شورانگیز زندگی مولانا)» اثر «مهستی بحرینی»
مروری بر تیترهای داخل یادداشت:
  • دیگر مخوانش! مخوانش! مخوانش!
  • افلاطون "مثل چی" از کتاب می‎‌ترسید!
  • دانش‌مان را از زنده‌ای بگیریم که نمیرد!
  • کتاب‌ها نمی‌توانند به جای تو زندگی کنند!
  • دانش معنوی، به کلمه و عبارت در نمی‌آید!
  • کسانی که مطالعه می‎‌کنند چهار مدل هستند!
  • مسمومیت روانی ناشی از خواندن نوشته‌های متضاد!
  • کلمات، نامطمئن‌ترین "منبع دریافت حقیقت" هستند!
در این یادداشت چه می‎خواهم بگویم:

این‎‌روزها، بیشتر، ما را از فضای مجازی و فرهنگ دیجیتال می‌‎ترسانند و کمتر کسی از خطر کتاب و یا هر نوعی دیگر از نوشتار، برای ما سخن می‎‌گوید. ما اگر فرزندمان را در حال خواندن کتاب ببینیم خیلی خوشحال می‎‌شویم و می‎‌گوییم همین که سرش توی گوشی همراه و اینترنت نیست، خیلی خوب است. حال آن‎‌که بعید نیست کتابی که در دست دارد، مخاطرات به مراتب بیشتری برای او به دنبال داشته باشد. یا وقتی در اینترنت است و در حال خواندن یک متن، خوشحال می‎‌شویم که او دارد از اینترنت برای مطالعه استفاده می‌‌‎کند. و کمتر روی این مسئله دقت می‌‎کنیم که به هر کلمه‌‎ای، باید با احتیاط نزدیک شد و یا این‎‌که حتی به شیئی دوست‎‌داشتنی مانند کتاب باید با احتیاط و با دو دوتا چهارتا مواجه شد.

یادداشت‌‎های مرتبط:

چرا باید تمام کتاب‌های درسی‌ای که خواندیم را آتش بزنیم؟!

چرا اگر همه می‌نوشتند و می‌خواندند، دنیا قشنگ‌تر می‌شد؟!

نویسندگی،بازی با آتش است و نوشتن، سوختن!

کتاب را نخوانیم،کتاب را اقامه کنیم!

مردی که با کتاب تنفس می کرد!

بهشت یک جور کتابخانه است!

ساقی‌گری!

فهرست تمام پست‌های «دست‌انداز» (از الف تا ی) به همّت: "آقای عمومی عزیز"
سه یادداشت پیشین:
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%DA%AF%D9%84%D9%88%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA-%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-fyyha5pijvnu
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D9%85%D9%86-%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%85-%D9%88-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%A8%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%B1-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%85-logmfnmjai5v
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%A2%D9%86-%DA%A9%D9%87-%D8%AC%DB%8C%D8%BA-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D8%B4%D8%AF-mfcby3vjzvx8
اگر بهانه‌ی برای نوشتن می‌خواهید به انتشارات «چالش هفته» سر بزنید.
اگر کمی حال خوب می‌خواهید، در لابلای یادداشت‌های هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» بگردید.
حُسن ختام: به نقل از "کتاب زمان دست دوم" نوشته‌ی "سوتلانا الکسیویچ"

مهمترین چیز کار روانی است ... کتاب ... شما می‌توانید بیست سال همان لباس را بپوشید، دو کت برای یک عمر کافی است، اما شما نمی‌توانید بدون آثار پوشکین یا کارهای گورکی زندگی کنید.

دو عنوان از یادداشت‎های کاملاً احتمالی بعدی:

ماجرای عجیب مرد ریشویی که یک گونی بزرگ در دست داشت!

اینا رو بخون (۹) [منتخبینی که شاید الگوریتم ویرگول انتخاب نکند!]

در صورت تمایل، متن کامل این یادداشت را در سایت «دست‎‌انداز» مطالعه فرمایید.
حال خوبتو با من تقسیم کنکتابمطالعهنوشتنمسمومیت روانی ناشی از خواندن یادداشت‌های ضد و نقیض
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید