شخصیت: رنگارنگ اما با ثبات
چکیده: امروزه روانشناسان اغلب شخصیت را با پنج ویژگی اساسی توصیف می کنند. اصطلاح پنج بزرگ به ویژگی های گشودگی به تجربه، وظیفه شناسی، برون گرایی، توافق پذیری و روان رنجوری اشاره می کند. مدل جدیدتر، صداقت- فروتنی را به عنوان ششمین ویژگی کلیدی در خود گنجانده است.
چرا بعضی از افراد در بیشتر شرایط تند خو یا پرخاشگر هستند؟ چرا برخی در ناملایمات هم آرام و خوشرو هستند؟ چرا برخی در هر شرایطی منطقی فکر می کنند و چرا برخی تفکر منسجم ندارند؟ چرا برخی به راحتی با موقعیت های مختلف سازگار می شوند؛ ولی برخی در موقعیت های مناسب هم دشواری دارند؟ این سوالات و صد ها سوال مشابه نشان می دهد که ما هم به شناخت خود و هم به شناخت دیگران علاقه داریم و به آن فکر می کنم. این حیطه شخصیت است که چنین جذاب است.
ما همه دوست داریم که دارای ویژگیهای منسجم و کارامد باشیم و از اینکه گاهی، و بیشتر از آن، رفتارها و بیاناتی از خود نشان می دهیم که چندان دلچسب ما نیست. هر بار تصمیم میگیریم تا دیگر به آن صورت عمل نکنیم؛ اما بارها و بارها مرتکب آن می شویم. گویی چیزی در درون ما رخنه کرده است و ما را کنترل می کند.
چیزی که نباید فراموش کنیم، این است که شخصیت مهم است. در حالی که می توان دانش را کسب کرد، مهارت ها را آموخت و تجربه به دست آورد، شخصیت تغییرناپذیر می ماند. شاید بهتر است بگوییم که شخصیت به کندی تغییر می کند؛ و اینکه ممکن است هر کسی نتواند شخصیت خود را تغییر دهد.
این شخصیت است؛ جذاب و پیچیده، و گاهی پر از رمز و راز. اگر چه شخصیت پیچیده است و گاهی برخی در شناسایی آن ناتوان هستند بسیاری در پی آن هستند که این سوال را پاسخ دهند: من کیستم؟
نظریه های مختلفی سعی در توضیح ساختار و رشد شخصیت دارند. این رویکردهای نظری مدل های مفهومی هستند که به توضیح رفتار کمک می کنند. آشنایی با آنها به شما کمک می کند تا بسیاری از ایده هایی را که در روانشناسی زندگی روزمره با آنها مواجه خواهید شد، درک کنید.
لازم به ذکر هست که کلمه نظریه در فرهنگ عامه بد تعبیر شده است. ما هرچه را که تئوری می نامیم ضد عمل تلقی می کنیم. بسیار شنیده شده است که برخی می گویند این مطالب تئوری هستند؛ باید دید در عمل چه پیش می آید.
اما شایسته است که بدانید ما با نظریه هایی که در ذهن داریم فکر می کنیم. تفکر بدون نظریه های حتی عامیانه ما تقریبا ممکن نیست. اگر چه تجربه محک نظریه ها است اما تجربه خام همیشه تبعاتی دارد که گاهی بسیار زیان بخش است. نظریه ها به ما کمک می کنند تا با دانش بشری آشنا شویم و تفکر خود را سازمان بدهیم. اینجاست که تجربه می تواند بسیار ارزشمند گردد. البته بدون تجربه - چه تجربه جمعی و چه تجربه شخصی – ما صیقل پیدا نمی کنیم و درک عمیق نیازمند تجربه است.
نظریه های شخصیت و دیگر نظریه های روانشناسی در این راستا سعی در منسجم کردن دانش بشری دارند. بنابراین، نظریه هایی که برای توضیح شخصیت در نظر گرفته شده اند، می توانند به تلاش ما برای درک فرآیندهای سازگاری کمک کنند. تفاوت های شخصیتی به طور قابل توجهی بر الگوهای سازگاری افراد تأثیر می گذارد.
برای درک موثر نظریه های شخصیت، باید مفهوم شخصیت را بشناسیم تا به تعریفی از شخصیت برسیم و مفهوم ویژگیهای شخصیتی را مورد بحث قرار دهیم.
شخصیت چیست؟
اگر می گویید دوستی شخصیت خوش بینانه ای دارد به چه معناست؟ اظهارات شما نشان میدهد که فرد تمایل نسبتاً ثابتی دارد که به شیوهای شاد، امیدوارانه، مشتاقانه رفتار کند و به جنبه های روشن چیزها در موقعیتهای مختلف نگاه کند. به همین ترتیب، اگر توجه داشته باشید که دوستی شخصیت برونگرا دارد، به این معناست که او در شرایط مختلف رفتار دوستانه، باز و اجتماعی دارد. اگرچه هیچ کس در رفتار خود کاملاً ثابت نیست، اما این کیفیت سازگاری در موقعیت ها در هسته اصلی مفهوم شخصیت قرار دارد.
متمایز بودن نیز در مفهوم شخصیت محوری است. هر فردی دارای ویژگی هایی است که در افراد دیگر دیده می شود، اما هر فردی مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی متمایز خود را دارد. هر فردی منحصر به فرد است. بنابراین، مفهوم شخصیت به توضیح اینکه چرا همه افراد در یک موقعیت یکسان عمل نمی کنند کمک می کند.
به طور خلاصه، ما از ایده شخصیت برای توضیح ثبات در رفتار یک فرد در طول زمان و در موقعیتها و تفاوتهای رفتاری بین افرادی که به موقعیت مشابه واکنش نشان میدهند و آنها را از دیگران متمایز می کند استفاده می کنیم. میتوانیم این ایده ها را در تعریف زیر ترکیب کنیم: شخصیت به مجموعه منحصر به فرد یک شخص از ویژگیهای رفتاری ثابت اشاره دارد.
بیایید با دقت بیشتری به مفهوم صفات نگاه کنیم. در حالی که ویژگیهای بیشماری وجود دارد که به روشهای تقریباً نامتناهی با هم ترکیب میشوند، از زمانی که بقراط و یونانیان باستان چهار خلق و خوی اساسی را پیشنهاد کردند، مردم تلاش کردهاند راهی برای طبقهبندی شخصیتها بیابند.
ویژگی های شخصیتی چیست؟
همه ما جملاتی مانند فلانی بسیار زیرک است یا دیگری برای موفقیت در آن شغل خیلی ترسو است یا ای کاش می توانستم به اندازه دوستم به خود مطمئن باشم را شنیده ایم. وقتی سعی می کنیم یک فرد را توصیف کنیم، معمولاً این کار را بر اساس جنبه های خاصی از شخصیت انجام می دهیم که به آن صفات شخصیت می گویند.
صفت شخصیتی تمایلی بادوام برای رفتار به شیوه ای خاص در موقعیت های مختلف است. البته در هر فردی نوسان در این ویژگیها وجود دارد و از فردی به فرد دیگر هم ترکیب این ویژگیها متفاوت است. صفت هایی مانند صادق، قابل اعتماد، بداخلاق، تکانشی، مشکوک، مضطرب، هیجان انگیز، سلطه جو، و دوستانه رفتارهایی را توصیف می کنند که نشان دهنده ویژگی های شخصیتی است.
بیشتر تئوری های ویژگی شخصیت فرض می کنند که برخی از صفات اساسی تر از سایر صفات هستند. بر اساس این تصور، تعداد کمی از صفات اساسی، صفات سطحی تر دیگر را تعیین می کنند. به عنوان مثال، تمایل یک فرد به تکانشگری، بی قراری، تحریک پذیری، پر شوری و بی حوصلگی ممکن است از یک گرایش اساسی تر به تحریک پذیر بودن ناشی شود.
در سالهای اخیر، اکثریت قریب به اتفاق روانشناسان ویژگی های شخصیتی پنجگانه را که به عنوان پنج بزرگ شناخته میشوند و بحثهای پر جنب و جوشی را در میان روانشناسان برانگیخته اند پذیرفته اند. مدلهای صفت سعی میکنند شخصیت را به ابعاد اصلی آن تجزیه کنند. پنج صفت بزرگ شامل برونگرایی، روان رنجوری، گشودگی به تجربه، موافق بودن و وظیفه شناسی می شوند.
بیایید نگاهی دقیق تر به این ویژگی ها بیندازیم:
برون گرایی: افرادی که در برون گرایی امتیاز بالایی دارند به عنوان افرادی متمایل به بیرون، اجتماعی، خوش بین، دوستانه، قاطع و صمیمی شناخته می شوند. برون گرایی که در برخی از مدل های صفت به عاطفه مثبت گفته می شود، به طور گسترده در تحقیقات برای چندین دهه مورد مطالعه قرار گرفته است.
روان رنجوری: افرادی که نمرات بالایی در روان رنجورخویی دارند، معمولاً مضطرب، متخاصم، خودآگاه و بداخلاق هستند. در برخی از مدل های صفت به آن عاطفه منفی می گویند. مانند برون گرایی، این ویژگی موضوع هزاران مطالعه بوده است.
گشودگی به تجربه: گشاده رویی با کنجکاوی، انعطاف پذیری، فانتزی بودن، تخیل گرایی، حساسیت هنری و نگرش های غیر متعارف همراه است. این ویژگی تعیین کننده اصلی نگرش ها و ایدئولوژی سیاسی مردم است.
توافق پذیری: کسانی که امتیاز بالایی از نظر موافق بودن دارند معمولاً دلسوز، قابل اعتماد، همکاری کننده، متواضع و رک هستند. افرادی که در نقطه مقابل این بعد شخصیتی امتیاز می گیرند، مشکوک، متخاصم و پرخاشگر هستند. سازگاری ممکن است ریشه در خلق و خوی دوران کودکی داشته باشد و به نظر می رسد که رفتار نوع دوستانه (کمک کننده) را در تعاملات اجتماعی ترویج می کند.
وظیفه شناسی: افراد با وجدان معمولاً کوشا، منظم، دقیق، وقت شناس و قابل اعتماد هستند. وظیفه شناسی که در برخی از مدلهای ویژگی به عنوان محدودیت از آن یاد میشود، با بهره وری بالاتر در زمینه های مختلف شغلی مرتبط است.
مدل جدیدتر، صداقت- فروتنی را به عنوان ششمین ویژگی کلیدی در خود گنجانده است؛ افرادی که نمرات بسیار بالایی در مقیاس صداقت- فروتنی دارند، از دستکاری دیگران برای منافع شخصی اجتناب می کنند، وسوسه کمی برای زیر پا گذاشتن قوانین احساس می کنند، علاقه ای به ثروت و تجملات زیاد ندارند، و هیچ حق خاصی برای داشتن موقعیت اجتماعی بالا احساس نمی کنند
شخصیت را می توان با اندازه گیری پنج مورد اساسی به اندازه کافی توصیف کرد و در بسیاری از مطالعات توسط محققان دیگر پشتیبانی شده است و مدل پنج عاملی به مفهوم غالب ساختار شخصیت در روانشناسی معاصر تبدیل شده است. این صفات به عنوان "طول و عرض جغرافیایی" شخصیت مشخص شده اند که توصیف هر فردی باید در امتداد آنها ترسیم شود.
هزاران مطالعه برای بررسی همبستگیهای بین پنج ویژگی بزرگ و ویژگیهای دیگر مانند عزت نفس، رهبری تحول آفرین، موقعیت اجتماعی و بهزیستی در میانسالی بدست آمده است. با این حال، برخی از نظریه پردازان معتقدند که بیش از پنج ویژگی برای توضیح بیشتر تغییرات مشاهده شده در شخصیت انسان ضروری است. بحث در مورد اینکه چند بعد برای توصیف شخصیت ضروری است احتمالاً برای سالهای آینده ادامه خواهد داشت.
تیپ شخصیتی من چیست؟
ایده نوع شخصیت نسبتاً گسترده است. به عنوان مثال، بسیاری از افراد شخصیت نوع A را با فردی سازمان یافته تر، سفت و سخت تر، رقابتی تر و مضطرب تر مرتبط می دانند. با این حال، پشتیبانی تجربی کمی برای این ایده وجود دارد. تیپ های شخصیتی ارائه شده توسط نشانگر نوع محبوب Myers-Briggs (MBTI) نیز توسط دانشمندان به چالش کشیده شده است.
روانشناسانی که به مطالعه شخصیت می پردازند، معتقدند که این گونه شناسی ها عموماً خیلی ساده انگارانه هستند که نمی توانند تفاوت های افراد را توضیح دهند. در عوض، آنها تمایل دارند به چارچوب هایی مانند مدل پنج بزرگ صفت تکیه کنند. در مدل پنج بزرگ، هر فرد برای هر صفت در جایی در یک زنجیره سلسله مراتبی قرار میگیرد - در مقایسه با بقیه جمعیت، ممکن است یک فرد در مورد ویژگیهایی مانند برونگرایی یا موافق بودن، یا در جنبههای خاصتر هر یک امتیاز نسبتاً بالا یا پایین داشته باشد. مانند قاطعیت یا شفقت. ترکیبی از این سطوح خصیصه متفاوت، شخصیت فرد را توصیف می کند.
برای ارزیابی این تفاوت های فردی، انواع تست های شخصیتی ایجاد شده است. این آزمونها معمولاً افراد را تشویق میکنند تا میزانی را که توصیفهای مختلف از تفکر یا رفتار منعکسکننده گرایشهای خودشان است، نشان دهند. بر اساس پاسخ های یک فرد، آزمون یک توصیف «تیپ شخصیتی» ارائه می دهد یا نشان می دهد که چگونه فرد با پاسخ دهندگان دیگر در تعدادی از ویژگی ها همپوشانی دارند.
چرا شخصیت مهم است
روانشناسی شخصیت - با روش های مختلف سازماندهی، اندازه گیری و درک تفاوت های فردی - می تواند به افراد کمک کند تا بهتر درک کنند و بیان کنند که چگونه هستند و چگونه با دیگران مقایسه می شوند. اما جزئیات شخصیت به چیزی بیش از تصور یک فرد از خود مربوط است.
گرایشهایی در تفکر و رفتار که مفاهیمی مانند پنج بزرگ را نشان میدهند با ویژگیها و نتایج مختلفی مرتبط است که افراد بر اساس آنها با یکدیگر مقایسه می شوند. اینها شامل تفاوت در موفقیت شخصی، سلامت و رفاه و نحوه کنار آمدن افراد با دیگران است. حتی به نظر می رسد خطر مرگ تا حدودی با تفاوت در ویژگی های شخصیتی مرتبط است.
شخصیت همچنین وارد حوزه سلامت روان می شود: متخصصان از فهرستی از اختلالات شخصیتی که شامل تمایلات ناکارآمد طولانی مدت است برای تشخیص و درمان بیماران استفاده می کنند. در میان مقولههایی که روانپزشکان و روانشناسان بالینی استفاده میکنند، میتوان به اختلال شخصیت خودشیفته، اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت ضداجتماعی اشاره کرد، راهنمای تشخیصی، در مجموع شامل 10 اختلال شخصیت است.
شخصیت از کجا می آید؟
اینکه چرا افراد شخصیتهای کنونی خود را رشد می دهند و معمولاً چقدر شخصیت افراد در طول زمان تغییر میکند، از بزرگترین سؤالات روانشناسی شخصیت است. علم برخی از پاسخ ها را ارائه می دهد، اما هنوز جای زیادی برای بحث و کاوش وجود دارد.
ژنتیک تا حدی به توضیح تفاوتها در ویژگیهای شخصیتی کمک میکند، اما تأثیرات دیگر مطمئناً نقش دارند. طیفی از نظریههای شخصیت برای توضیح اینکه شخصیت چیست و چرا افراد به آنچه هستند تبدیل میشوند پیشنهادهایی شده است؛ برخی از آنها بیشتر از دیگران بر روی عوامل بالقوه غیر ژنتیکی تمرکز میکنند، مانند ایفای نقشهای اجتماعی جدید (مانند همسر یا والدین).
با وجود ثبات روزمره، شخصیت می تواند در دراز مدت، به طور بالقوه تا حد قابل توجهی در طول زندگی فرد تغییر کند. تحقیقات نشان میدهد که افراد با افزایش سن، نشانههایی از افزایش بلوغ (از جمله، افزایش حساسیت اجتماعی) را در نمرات آزمون شخصیت خود نشان میدهند. حتی ممکن است با تلاش مکرر برای رفتار متفاوت، عمداً جنبه های شخصیت خود را تغییر داد.
در مواردی که تغییر شخصیت بسیار دشوار است مسئله بهترین سازش مطرح می شود. چگونه از ویژگی های کنونی شخصیت خودمان بهترین بهره را ببریم.
چند راهکار عملی:
در مورد ویژگی های بارزتان فکر کنید؟ کدام رفتارها در شما غلبه دارد؟ بخصوص در موقعیت های مختلف.
به آنچه که دیگران در مورد شما می گویند یا اعتقاد دارند فکر کنید. دیگران از زاویه دید خودشان چگونه به شما می نگرند؟
از تست های رسمی برای اندازه گیری شخصیت خودتان استفاده کنید. البته اجرای این تست ها باید توسط متخصصین صورت گیرد تا اعتبار داشته باشد.
از تست های غیر رسمی و حتی رسمی بصورت شخصی استفاده کنید. اما مراقب تفسیرهای نادرست باشید. آن را جنبه های ممکن شخصیت خودتان تلقی کنید و تا رسیدن نتیجه قطعی به فکر کردن ادامه دهید.
پستهای من
علوم اعصاب شناختی پاسخ می دهد: مغز چگونه یاد می گیرد؟