لایکهای پست
تُهی
تعداد کل لایک ها: ۳۳
بوی غم میداد چشمانش...
آنقدر سرش را به دیوار کوفت تا مرد.
همچون شمع تا پایان ذوب خواهم شد.
جک سابق
میخواند و مینویسد...
چادر سیاه ماه که نمیره تن خورشید
بار واژگانی را به دوش میکشم که به تازگی سقط کردهام و هنوز خون است که از من میرود [..سینِما فرو میریخت]
درمانده از این باور نشدن ها...!
جرعه ای شعله عشق باید، بر مشکات هایمان...
من نقاش آینه هام .
حقیقت ها رو میکشم و مینوسم ...
یه نقاش خیال باف ؛
یه قاصدک که دوست داره همیشه آزاد و تنها باشه ...
احمق ترین انسان،شعبده بازی است که فریب سحر و جادوی خودش را میخورد.
ماپشتهزارانلبخندخودمردهایم:)
مجسمه ساز و سرامیست هستم علاقه مند به قصه های کهن و اسطوره ها
« این آینده کدام بود که بهترین روزهای عمرم را حرام دیدارش کردم؟ »
غرقِزخمیمولیقامتمانخَمنشده.️
آرشیوی برای «ماریان»
خودش را چکه چکه از نوک قلم میچکاند. ردی سرخ باقی میگذارد؛ مبادا صیاد راه گم کند...
^نوشته های یک سایکو^
سلام، منم عضوی از خانوادهی ویرگول هستم، امیدوارم با به اشتراک گذاشتن دانستنیهامون، اطلاعات مفیدی از همدیگه یاد بگیریم.
تلگرام:MehrabanMoradi@
...
آوازه خوانی که در زیر باران خیس شد.. عاشقی که می سراید، برای آنان که تفکر میکنند در آنها، دارای انبوهی از ذوق ادبی و دانشی اندک در زمینه ادبیات کلاسیک :)
خسته بود، ولی قول رسیدن داده بود...
او با یک قلم آمد و با همان هم میرود :))
intj
هر چه دورتر زِ کسان، آرمیدهتر؛
چرا مینویسی؟ | چرا نمینویسی؟
Summertime sadness
ما نویسنده هستیم عشقِ من..
ما گریه نمیکنیم..روی کاغذ خونریزی میکنیم
عاشق خوندن نوشتن و فکر کردنم
اینجا از حرف های درونی می نویسم و تجربیاتم از فیلم ها و کتاب ها
چرا قلمم جدیدا اینطور مینویسد؟ شاید همیشه اینطور مینوشت؟ دنیا به اندازه کافی دردناک هست من چرا دارم بدترش میکنم؟
من هیچ تر از هيچ تر از هیچ ترینم:)
زندگی روی کاغذ
تحلیل/ری اکشن/معرفی