پستهای مرتبط با داستان کوتاه تعداد کل پستها: ۱۰ سایر پستها با این تگ در ویرگول حسین وحدت در خودکار آبی ۱ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه امتحان ریاضی من داستانی که میخواهم برات بگویم، برمیگردد به ۱۷ سال قبل.در آن روزها، که... HEDIYE.K در خودکار آبی ۳ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه ما اینجا چه میکنیم؟ آمدهایم نفسها را بشماریم. همین! ali.heccam در خودکار آبی ۳ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه پایانِ باز هوا سرد بود و هرچقدر هم که شیشهها را بالا داده بود... iazimeh در خودکار آبی ۳ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه " تکه ای از یک عاشقانه "- نوشته شده توسط عظیمه به نام خدااز اولین روز کاریم در این مرکز نزدیک به دو ماه می گذشت. با ه... ali.heccam در خودکار آبی ۳ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه یک نفر از اعضای خانوادهای پنجنفره خانوادهای پنجنفره بودند که مدتی بود... ali.heccam در خودکار آبی ۳ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه برشی ساده از یک روزمرگی توی هال، روی کاناپه دراز کشیده بود.. ali.heccam در خودکار آبی ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه تمرینِ خوشبختی در چند دقیقه .دکمههای پیراهنش را باز کرد و آهسته زیر لحاف فرو رفت ali.heccam در خودکار آبی ۳ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه ترش و شیرین نمیدانم چرا هیچوقت از گوجهسبز خوشم نمیآید ali.heccam در خودکار آبی ۴ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه ...آنقدرها نیز سخت نیست! میدانستی آنقدرها هم که میگویند سخت نیست؟ زهرا شفیعزاده در خودکار آبی ۴ سال پیش - خواندن ۵ دقیقه یکنفر اینجا رَحِمش درحال متلاشی شدن است درد در استخوانهای تنم شولا پیچ و درهم میچرخید.بخشی از درد در دل و رو...
حسین وحدت در خودکار آبی ۱ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه امتحان ریاضی من داستانی که میخواهم برات بگویم، برمیگردد به ۱۷ سال قبل.در آن روزها، که...
HEDIYE.K در خودکار آبی ۳ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه ما اینجا چه میکنیم؟ آمدهایم نفسها را بشماریم. همین!
ali.heccam در خودکار آبی ۳ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه پایانِ باز هوا سرد بود و هرچقدر هم که شیشهها را بالا داده بود...
iazimeh در خودکار آبی ۳ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه " تکه ای از یک عاشقانه "- نوشته شده توسط عظیمه به نام خدااز اولین روز کاریم در این مرکز نزدیک به دو ماه می گذشت. با ه...
ali.heccam در خودکار آبی ۳ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه یک نفر از اعضای خانوادهای پنجنفره خانوادهای پنجنفره بودند که مدتی بود...
ali.heccam در خودکار آبی ۳ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه برشی ساده از یک روزمرگی توی هال، روی کاناپه دراز کشیده بود..
ali.heccam در خودکار آبی ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه تمرینِ خوشبختی در چند دقیقه .دکمههای پیراهنش را باز کرد و آهسته زیر لحاف فرو رفت
ali.heccam در خودکار آبی ۳ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه ترش و شیرین نمیدانم چرا هیچوقت از گوجهسبز خوشم نمیآید
ali.heccam در خودکار آبی ۴ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه ...آنقدرها نیز سخت نیست! میدانستی آنقدرها هم که میگویند سخت نیست؟
زهرا شفیعزاده در خودکار آبی ۴ سال پیش - خواندن ۵ دقیقه یکنفر اینجا رَحِمش درحال متلاشی شدن است درد در استخوانهای تنم شولا پیچ و درهم میچرخید.بخشی از درد در دل و رو...