R.Daneshmand در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه هفت پسر5 نگار روبروی تخته وایت بردش روی زمین نشسته بود و ماژیک را در میان انگشت...
R.Daneshmand در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۷ دقیقه هفت پسر۴ -با حالت چهره ات حدس می زنم به آنچه میخواستم رسیدی!نگار باحالتی حق به...
R.Daneshmand در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه خدای نامک ۳۱ پگاه مبهوت به مادرخوانده اش نگاه می کرد و نمیدانست چه بگوید و فقط سکوت...
R.Daneshmand در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه خدای نامک۳۰ پگاه نگاه متحیری به داخل گاری انداخت.داخل آنجا دوتخت مسافرتی و وسایل ب...
R.Daneshmand در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه هفت پسر به نام خداوند رنگین کماناز اتاقم بیرون آمدم و به او صبح بخیری گفتم.با...
ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۱۰ دقیقه ربان سیاه - 8 «کلاغ نیمه شب»Iصبح بود و دانه های برف بر شیشه پنجره کتابخانه مینشستند،...
ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۶ دقیقه ربان سیاه - 7 «تحقیقات»I-خدای من مامان! خواهش میکنم بس کن!-نه امکان ندارد! اگر میخوا...
ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه ربان سیاه - 6 «قتل»Iمادر دست شیرین را گرفت و او را روی مبل نشاند؛ شیرین آهسته گفت: ا...
ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه ربان سیاه - 5 «پروانه»Iشیرین مجبور شد شکر زیادی در چایش حل کند و آن را به خورد پروان...