ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۵ دقیقه ربان سیاه - 4 «گلدان»Iشیرین میتوانست با عمو و زن عمویش کنار بیاید اما حضور کاوه در آ...
ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه ربان سیاه - 3 «زنی با پالتوی سیاه»همزمان با برف سبکی که نرم نرمک میبارید باد سرد زمس...
R.Daneshmand در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه خدای نامک28 شیرین به امید دستپخت خوشمزه آتوسا کلید را در قفل چرخواند اما زمانی که...
ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۵ دقیقه ربان سیاه - 2 «روزنامه صبح»-ببخشید شیرین خانم.دختر جوان سرش را از روی کتابی که مطالع...
R.Daneshmand در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه خدای نامک ۲۷ بعد از چند روز زخم های دخترک رو به بهبودی کامل رفتند.اودر تخت عوطه ور...
R.Daneshmand در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه خدای نامک25 شیرین تنها به طرف آن عمارت حرکت کرد.عمارتی که درنظر او بدون فریبرز تهی...
R.Daneshmand در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه خدای نامک 24 داستان فریبرز؟-اهوم.آتوسا با لحن بی تفاوتی پاسخ داد:او هم همراه من و...
R.Daneshmand در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه خدای نامک-پارت بیست و دوم سال ها گذشته است و پگاه جوان در دهه بیست زندگی اش به سر میبرد. تمام ات...
R.Daneshmand در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه خدای نامک پارت بیستم ناگاه پگاه و آتوسا دریافتند که فرامرز در آشپزخانه نیست و خیلی وقته به...