لایکهای پست
به راستی، زندگی شگفت انگیز است!
تعداد کل لایک ها: ۳۸
سلام، من باقر هستم، مهندسی که عاشق نظم و انضباط است! هدفم کمک به دیگران برای داشتن یک زندگی منظمتر است.
یک غریبه؛ وقتی که ماه آنجا بود و تماشا میکرد. Intp-A |
https://t.me/song_of_night
دانشجوی رشتهٔ حقوق دانشگاه تهران که عاشق نوشتن و خوندن کتابه. 'هَستیم زِ آشوبِ جَهان فارِغِ مُطلَق :) 📱آیدی اینستاگرام Mr.khodaei82@
📱لینک کانال تلگرام
nosteradaamos
مدتیست که روح من .. چنان چون خیال من ؛
تهیست ..
تهی !
تلاش برای بهتر نوشتن
مراقب خودت باش :)
متولد ۸۶ تبریز
نویسنده رمانهای دو امپراطور و یک ملکه،
سلیله سودازده
افول خور
کباد
شیدای خواندن و نوشتن و شنیده شدن.
"نه فرشتهام نه شیطان، کیام و چیام؟ همینم" _حسین منزوی
شاید کمی از من در نوشته های ذهنم پیدا شود...
همیشه دانشجو
« این آینده کدام بود که بهترین روزهای عمرم را حرام دیدارش کردم؟ »
احمق ترین انسان،شعبده بازی است که فریب سحر و جادوی خودش را میخورد.
"خلق کردن بی صداست، در سکوت جوانه بزن"
یه نویسنده که خود را میان کلمات جاداده. ..
این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وارهان
علاقهمند زیست شناسی، دیرینه شناسی، مسائل سیاسی و ایران باستان. متخصص دایناسورهای ایران و گیاهان فسیلی
ویکی پدیا: https://en.wikipedia.org/wiki/User:Iranshahi.Amir_Ali
یک نویسنده ی ناقابل که مینوشت:)
شادی جدید یک فلسفه مبتنی بر علم برای پیدا کردن شادیست، پادکست شادی جدید هر روز صبح یک مهارت شادی رو به شما یادآوری میکنه! ساعت 9 هر صبح
چادر سیاه ماه که نمیره تن خورشید
آرشیوی برای «ماریان»
بیا تمام کودکان شهر را بکشیم ،میترسم بعدها دختری عاشق شود!
distorted in a good way, if that'd make any sense
خلاصه شده در کتاب، غذا، سریال، آفتاب و رنگ
علاقمند به عرفان و نجوم وآنسوی آسمان ها
https://eitaa.com/yaddasht2
فقط منم - همین !
A native of kerman a resident of shiraz loves heart
مانند هیتلری که میخواهد خودکشی کند اما هنوز احمقانه به نجات برلین امیدوار است
در میان ِ این همه غوغا و شَر/ عشق یعنی کاهش ِ رنج ِ بشر / پس ترجیح می دهم شمعی روشن کنم بجای تفسیر ِ تاریکی 🌹🕯️🕯️🕯️🌹
آنقدر سرش را به دیوار کوفت تا مرد.
بوی غم میداد چشمانش...
دوست دار پیشولا 🐾🔥
h_b_na@ 👉🏾آیدی تلگرامم اگر امری داشتید در خدمتم 🚬🥃🤍🌱
هر چه دورتر زِ کسان، آرمیدهتر؛
از یافتن معنای زندگی ناامید شدم. فهمیدم که خود باید معنا بسازم!
در انتخاب شایدها هیچ اجباری نیست.
آره ، اوسامو دازای نیستم . خب که چی ؟ اداشو که می تونم در بیارم !
باید از هر خیال،امیدی جُست _ هر امیدی خیالی بود نخست:)!
مرا در منزلِ جانان چه اَمنِ عیش؟