یه دیتاساینتیست که همیشه دانشجوی علوم کامپیوتره و با دوییدن شارژ میشه
تجربهی کتابخوانی با چالش ۱۴۰۱ طاقچه
احتمالا باورش برای فاطمه دو سال پیش سخت باشه که قراره حداقل ۲۴ ماه مرتب در مورد بخشی از کتابهایی که میخونه بنویسه، اونم تو فضای عمومی، ولی واقعیت اینه که شد. مثل چالش ۱۴۰۰، بازم از طاقچه و دوستای خوبم که همراه هم بودیم ممنونم و خوشحالم باهم آشنا شدیم. (هر سال که ادامه بدم میام میگم که باورش سخته و خوشحالم، :) منتظر باشین.)
این نوشته به جز این که قراره لینکی به تمام کتابهایی که برای چالش کتابخوانی طاقچه ۱۴۰۱ خونده بودم باشه، برای اینه که یادم بمونه تو چه شرایط سختی ادامه دادم به انجام کاری که شاید کوچیک به نظر برسه و تو چه شرایط سختی کتاب خوندن تنها پناهم بوده. برای این که یادم بمونه سال گذشته کتابها تو سفرهام همراهم بودن، شیراز زیبا، گشت و گذارهای رشت و تهران آلوده ولی دوستداشتنی. برای این که یادم بمونه کتابها تو هر شرایط کاریای همراهم بودن، وقتی از شغلم راضی بودم، وقتی ازش ناراضی بودم، وقتهایی که برای موقعیتهای فراوانی اپلای میکردم، وقتهایی که ایگنور میشدم یا با دلیل و بیدلیل رد میشدم، وقتهایی که مصاحبه میرفتم و مشغول بودم، وقتهایی که از حرفهام ناامید میشدم و به فکر تغییر میافتادم. برای این که یادم بمونه کتابها همراهم بودن از وقتی که بعد از دو سال فایل پروپوزال رو بازم کردم که یادم بیاد قراره چیکار کنم تا وقتی که بلاخره دفاع کردم. برای این که یادم بمونه کتابها وقتی همراهم بودن که شور و شوق و حس مبارزه با ناامیدی و امید برای آزادی گره میخورد. برای این که یادم بمونه کتابها قراره همیشه همراه من باشن.
راستش قرار نبود نوشتن این متن در وصف چالش کتابخوانی طاقچه ۱۴۰۱ تا این حد به عقب بیفته ولی حالا که بلاخره نوشته شد، باید بگم که نوشتههای من برای کتابهایی که همراهم بودن رو میتونین در ادامه میبینید:
- فروردین، کتابی که میتواند به کارهایت سر و سامان بدهد: بیحدومرز (توجه! توجه! تنها با خواندن یک کتاب بیحدومرز شوید!)
- اردیبهشت، کتاب شعری که میتواند آهنگ زندگیات را عوض کند: دیوان اشعار فروغ فرخزاد (نیاز به شعر همچون نیاز انسان به هوا)
- خرداد، کتابی که تو را با سخت و آسان زندگی آدمی معروف همراه میکند با آخرین نفسهایم (زندگینامه خودنوشت کارگردان سورئالیست)
- تیر، کتابی که میتواند کمک کند خودت را بهتر بشناسی: زندگی خود را دوباره بیافرینید (معرفی طرحوارهها و درمان به صورت خودیاری)
- مرداد، رمانی طولانی که با تمامشدنش دلت برای شخصیتهایش تنگ شود: جزء از کل (شرح زندگی عجیب و غریب سه نفر از دو نسل)
- شهریور، کتابی که هم کودکها و نوجوانها دوست دارند و هم بزرگترها: آن در گرین گیبلز (همه آن شرلی رو با موهای قرمزش دوست داریم)
- مهر، کتابی که داستانش در مدرسه یا دانشگاه اتفاق میافتد: انجمن شاعران مرده (انجمن شاعران مرده، گریزی از از قوانین خشکی که صدسال پیش وضع شدهان)
- آبان، رمانی که در آن عشق حرف اول را میزند: غرور و تعصب ( عاشقانهای کلاسیک از جین آستین)
- آذر، رمانی که با آن به دل تاریخ سفر میکنی: پیرمرد صدسالهای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد ( داستان پیرمردی که ماجراجوییهاش تموم نمیشه)
- دی، کتابی که با آن میتوانی از نگاه یک زن به ماجراها نگاه کنی: هرس (تاییدی بر «جنگ برای کسایی که درگیرش بودن هیچوقت تموم نمیشه.»)
- بهمن، کتابی که تو را با ادبیات ژاپن یا فرهنگش آشنا میکند: کافکا در کرانه (انگشتان دختر مغروق، سنگ ورودی را میجوید، و بیش از آن را. دامن پیراهن لاجوردیاش را بالا گرفته، مینگرد، به کافکا در کرانه)
- اسفند، کتابی که داستانش در طبیعت اتفاق میافتد: پیرمرد و دریا ( روایت صیدی که برای پیرمرد ماهیگیر سه روز طول کشید)
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: عادتهای اتمی.
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتابی که جان تازهای به تن امیدت میدمد
مطلبی دیگر از این انتشارات
سیزده 13