احمد نهازیدرسَکّو!·۱ سال پیشوقتی کسی دست به قلم می شود...وقتی کسی دست به قلم می شود، به احترام تمام واژه هایی که روی کاغذ می آورد، درختی می روید که شاخه هایش با آویز های رنگی به شکل قلب مزین می شو…
احمد نهازی·۵ سال پیشما مرده بودیمنور، راه را روشن می سازد. به زندگی نکبت بار آدمی برکت می دهد. اگر آدمی این ها را می فهمید و فانوس دریایی جزیره را تخریب نمی کرد...
احمد نهازی·۵ سال پیشخدا را صد هزار مرتبه شکر. حالمان خوب است!حال همه ی ما خوب است فقط این ته مانده ی اکسیژنِ هوا کمی اذیتمان می کند که به همت مسئولین این مشکل هم رفع خواهد شد.
احمد نهازی·۵ سال پیشخورش بامیه (قسمت اول)داستان سریالی خورش بامیه. منتظر قسمت های بعدی باشید. نظر شما باعث ارتقای کیفیت این داستان خواهد شد. پس نظر فراموش نشود.
احمد نهازی·۵ سال پیشبا تو می توان خورشید را در دست گرفتاما اینبار تنهایی دیگر معنا ندارد. با تو می توان خورشید را در دست گرفت، سوار بر قایقی در امتداد خط افق، وقتی که آفتاب غروب می کند.
احمد نهازی·۶ سال پیشلعنت به این هوای سرد فرقی ندارد جاده ای باشد با درختان سرسبز اطرافش و یا کوهی باشد سراسر پوشیده از برف و یخ. فقط راه می روی. آنقدر راه می روی تا که شاید برسی. پاهایت یخ می زند، سرما تمام وجودت را می خورد، خستگی مفرط...
احمد نهازی·۶ سال پیشمرگ رویا و آرزوهاباران که نمی بارد، آتش هم که در این تابستان داغ، بر سرمان فرو می نشیند، دردی هم نیست که ندیده باشیم و جانی هم نیست که نکنده باشیم. تا دلت بخواهد نیش و کنایه از این زبان های سرخ شنیده ایم بی که...
احمد نهازی·۶ سال پیشتا اطلاع بعدی تعطیل می باشد! چه خوب است در این شرایط فوق العاده، که گاهی مغز کرکره خود را پایین می کشد و برگه ای که روی آن نوشته: "تا اطلاع بعدی تعطیل می باشد" را بر روی آن می چسباند و خستگی و احساسات حرف اول...
احمد نهازی·۶ سال پیشپدرم، بیا تا باشیم، قوی و مستحکم... بیا دردها را بگذاریم کنار، سفره جدیدی باز کنیم، کنار یکدیگر بنشینی...