فرامرز انتظاریدرمعلم روستا·۱۰ ساعت پیش116. تزریقهفته دوم آبان بود و در یک غروب سرد از مدرسه وامنان به سمت کاشیدار به راه افتادم. امسال، هم در وامنان کلاس دارم و هم در کاشیدار، دو روز در ا…
فرامرز انتظاریدرمعلم روستا·۱۰ ساعت پیش115. ازباران از چهارشنبه است که همچنان می بارد. خدا را شکر که بعد از مدتی نسبتاً طولانی، این طبیعت تشنه حداقل دل سیر آب می نوشد و برای بهار سال بع…
righteous | حسین·۲ روز پیشماه چهارم زندگیم:پیدا شدن سر و کله اولین دشمن!ضربه محکمی از بیخ گوشم رد شد و دومین کیش و مات من.
فرامرز انتظاری·۶ روز پیش113. میهمانبرای این جمعه که در وامنان می ماندم، برنامه ای به اصطلاح سنگین ریختم. گلگشت را کمی طولانی تر و پر بار تر در نظر گرفتم. ابتدا به «شانه وین»…
فرامرز انتظاری·۶ روز پیش114. افطارماه رمضان در وامنان برای ما قواعد خاصی دارد. وقتی بعدازظهری هستیم و به خانه می رسیم، وقت زیادی تا اذان نیست و باید با حداقل ها و با حداکثر…
♡نوشتن نوعی دوست داشتن است.♡·۱۲ روز پیش♡پشت صحنه خواستگاری دایی من♡اینم همون پارکه که عکسش رو از اینترنت گرفتم...اینم همونجاس یادش بخیرررر واقعاااا😓😁🥰بنامخداامشب میخوام که کمی از بچگی هام بن…
فرامرز انتظاریدرمعلم روستا·۱۴ روز پیش112. قطاراین بی نظمی هایی که در رفت و آمد داشتم دیگر قابل تحمل نبود. می بایست راهی پیدا می کردم تا از این بلاتکلیفی و باری به هر جهت بودن خارج می شد…
فرامرز انتظاریدرمعلم روستا·۱۴ روز پیش111. چهار برادرونهفته ای چهار بار از کنارشان می گذشتم و هر بار چاق سلامتی گرم و مفصلی با آنها داشتم. آنقدر مهربان بودند که چه در زمان برف و بوران و چه در زم…