صادق ستودهنیا·۷ روز پیشدنیای آیینهها و عاشقیچه آیینههایی که در گذار زمان سیاهی مطلق شدند. باید چه کرد تا آیینه ماند؟
Sheyda Hosseinzadeh·۱۵ روز پیشعاقل میشیم یا دیوانگی شکل عوض میکنه؟ 🧐همین اول بگم که این سؤال رو فقط کسی میتونه جواب بده یا حداقل بهش فکر کنه که دیوانهوار زندگی کرده باشه، نه کسی که همیشه توی چهارچوبهای مش…
Maniدرپناهگاه نویسندگان·۱۷ روز پیششب بارانی.در یک عصر پاییزی برای گفتن آخرین حرف هایت به دیدنم میآیی و بعد از کلی مقدمه چینی های مسخره می گویی که بهتر است ازهم جدا شویم و سعی میکنی ب…
Mani·۱ ماه پیشروزِ نامبارک..درست در همین روز کنارم بودی..یادم است که بدون اطلاع قبلی آمدی پیشم..با دسته گلی جلوی درایستاده بودی ولبخندی بر لبانِ همچون انارت بود...با ن…
Mani·۱ ماه پیشهیچی یادم نمیاد.من کی ام؟یادم نمیاد. البته انتظاری هم ندارم یادم بیاد! خیلی وقته از اولین قرارمون میگذره...... بعد اولین قرار،من دیگه منِ سا…
Maniدرسرزمین نوشته های رنگی·۲ ماه پیشپرتگاه..تمام راه را بی وقفه در فکرش بودم..بطور مداوم در ذهنم مرور میشد، نه یک چیز، نه دو چیز؛همه خاطرات!راهم تمام شد و به لبه پرتگاه رسیدم...راهم ت…
Mani·۲ ماه پیشتمامِ من.میتوانستماما نمیخواستم.میتوانستم فراموشش کنم؛چند باری هم تصمیم گرفتم راجبش...تصمیم جدی!ولی...ولی چه کسی میخواهد بهترین روز،بهترین اتفاق،بهت…
amirho3ein·۲ ماه پیشحرف میزد اما ناگفته بسیار داشت !عزیزترینم!هر حرفی رابا همه کس نمیتوان گفت...آدم را متهم میکنند به جنون،به زنجیری بودن...خوب است کسی باشد که حرف آدم را بفهمد...خوبتر ای…
حدیث ذوالفقاری·۳ ماه پیشکوچه عاشقیقرار ما در انتهای خیابان شب، آنجا که تاریکی، سراسیمه و خمار بر آغوش روز فرو میریزد. من از خم کوچه آسمان که رد شدم تو با دسته گلی از ابرهای…