رضا ضیائی‌دوستان·۴ سال پیشبرای سارا (5)رضاضیائی‌دوستان "با چهار تا عکس نیم‌بندِ کتاب که نمی‌شه فهمید دشت چیه، جلگه چیه، آتشفشان کدومه. می‌شه حفظ کرد ولی نمی‌شه فهمید.
رضا ضیائی‌دوستان·۴ سال پیشبرای سارا (4)رضاضیائی‌دوستان "میدونی سرکلاس همیشه نباید درس‌داد، به نظر من شاید درس و مطالب علمی کم‌ترین اهمیت رو داشته باشه ما یه استادی داشتیم...
رضا ضیائی‌دوستان·۴ سال پیشبرای سارا (3)رضاضیائی‌دوستان "برای سارا مجموعه نامه‌هایی‌یه که یک معلم روستادردهه60شمسی برای نامزدش نوشته وتصویری‌یه ازدغدغه‌های جوون‌‌های اون دوران...
رضا ضیائی‌دوستان·۴ سال پیششاه ماهی محبوب منرضاضیائیدوستان "تو باعث شدی به صدای گنگ و مبهم واسرارآمیز نهنگ‌ها توجه کنم و ازش لذت‌ببرم ؛تو بودی که منوبا لذت تماشای تلالو نور خورشید..…
رضا ضیائی‌دوستان·۴ سال پیشگردنبندرضاضیائیدوستان "زن گفت مرد ناامیدی کفره؛پاشو به خدا توکل کن واز خونه بروبیرون،مطمئن باش کاربرات پیدا می‌شه.زن موقع گفتن جمله به خدا توکل.…
رضا ضیائی‌دوستان·۴ سال پیشراکیرضاضیائیدوستان "یک ساعت بود که داشتم التماس می‌کردم و مادرم به هیچ وجه قبول نمی‌کرد. اولین باری بود که می‌خواستم تنها برم سینما...
رضا ضیائی‌دوستان·۴ سال پیشضامن آهورضا ضیائی دوستان "پیرمردازنوراومده بود من ازتهران واون نفرسوم نمی دونستم ازکجا ؛هرسه دریک لحظه زیرسایه ضامن آهو به هم رسیدیم دمی گذروندیم.…
رضا ضیائی‌دوستان·۴ سال پیشفوزی عبدالعزیزرضاضیائیدوستان "اسمش فوزی عبدالعزیز بود. اهل سنگال،برای تحصیل رفته بود بغداد و از اونجا به گفته خودش صدام به زور فرستاده...
رضا ضیائی‌دوستان·۴ سال پیشبهترین معلمِ منرضاضیائیدوستان "فکر می کنم هر آدمی دست کم یک معلم خوب تو زندگی داشته و یا خواهد داشت. ولی من این شانس رو داشتم که تو زندگیم معلم های...
رضا ضیائی‌دوستان·۴ سال پیشمعلمِ ادبیات منرضاضیائیدوستان "آقای مقتدایی معلم ادبیات ما بود. تقریبن همیشه کت و شلوار مرتبی می پوشید که قهوه‌ای بود و کراوات...
