این جمله برای شما آشنا نیست؟ «تا با چشم های خودت ندیدی باور نکن!»
آشناست، خُب که چی؟ می خواهم بگویم که حتی اگر با چشم های خودمان هم دیدیم، نباید سریع باور کنیم!
چرا؟
فرض کنید شما در خیابان شاهد چاقو خوردن یک نفر هستید. ضارب را دنبال می کنید. او را در دو خیابان آن طرف تر، گیر می اندازید. از روی عصبانیت، او را با یک سیلی آبدار و چند مشت و لگد، مورد نوازش قرار می دهید. چند نفری که شاهد کتک خوردن ضارب هستند، می آیند و شما را به عنوان کسی که دارد بیهوده کسی را می زند، تا آنجایی که ممکن است، می زنند. ضارب که الان قاتل هم شده است (چون کسی که چاقو خورده تا الان به رحمت خدا رفته!)، پس از تشکر از مدافعانش، فرار می کند!
دیدید چه اتفاقی افتاد؟!
گاهی چیز یا چیزهایی که ما می بینیم، دقیقاً همان چیز یا چیزهایی نیستند که ما می بینیم! همیشه بخشی از آنچه که ما با چشم هایمان می بینیم، برای ما مجهول است. تا آن بخش مجهول بر ما معلوم نشده است، هرگونه قضاوت و اقدام از سوی ما، دیر یا زود، پشیمانی به دنبال دارد.
سالم ترین چشم ها نیز گاهی فریب می خورند!
دهانت را آب بکش، حرف دهانت را بفهم! داری به کار خدای حکیم، ایراد می گیری؟!
نکند تو هم داری حرف حافظ را می زنی که گفت:
«پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت/ آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد!»
اندکی صبر، سحر نزدیک است:
فیلسوفی سوئیسی به نام «ایگناز پائول وایتال تراکسلر»، در سال ۱۸۰۴ ثابت کرد که: «با خیره ماندن روی یک شیء یا صحنهای، در مدتی طولانی، درک فرد از آن شیء یا صحنه از میان میرود و شیء لحظهای محو میشود و سپس با پلک زدن، تغییر نگاه و حتی حرکات میکروسکوپی غیرارادیِ چشم، همه چیز به حالت اول برمیگردد. این پدیده به «محوِ تراکسلر» مشهور شد.
بیایید خودتان امتحان کنید! به یکی از رنگ های زیر به مدت یک دقیقه نگاه کنید:
رنگ ها تا زمانی که تمرکزتان به آنها معطوف باشد، شروع به محو شدن می کنند تا اینکه به طور کامل از دیدگانتان، پاک می شوند!
اما نکته جالب اینجاست که وقتی دوباره به تصویر می نگرید، رنگ مورد نظر ظاهر می شود؛ انگار از همان اول با نوعی خطای دید مواجه بوده اید و هیچ عامل خارجی باعث محو شدن رنگ ها نشده است!
چرا این اتفاق می افتد؟ دلیل اینکه رنگ ها از بین می روند، این است که مغز به فضاهای بصری که تغییر نمی کنند، توجه نمی کند. یک تصویر ثابت، قادر است به راحتی ذهن ما را فریب دهد.
خطای ادراکی، بخشی از ماهیت وجودی ماست و حکایت از ساز و کارِ سیستم اعصاب ما دارد. این ایرادِ ما نیست. این یک واقعیت است که دانستن آن به ما کمک می کند تا حتی به مشاهداتمان به طور کامل و قطعی، اطمینان نکنیم!
می شود یک مثال دیگر هم بزنی؟
چرا نمی شود!
یک پژوهش در دانشگاه آکسفورد، منجر به کشف یک از بین برنده درد جدید و در عین حال عجیب شد. آن چیست؟ «دوربین دوچشمی وارونه!»، چه طوری؟!
در صورتی که شما یک آسیب بدنی داشته باشید و به نوعی مصدوم باشید، اگر قسمت آسیب دیده ی بدن را با یک دوربین دوچشمی وارونه ببینید، به نظر می رسد خیلی زود شدت درد شما کاهش می یابد!
دانشمندان نشان داده اند که افرادی که به دست مجروح خود را از طریق قسمت پشتی دوربین دوچشمی نگاه می کنند، چون دست کوچکتر به نظر می رسد، درد کمتری را تجربه می کنند و تورم آن کاهش می یابد.
این نشان می دهد که حتی پایه ی احساسات بدنی ما، مانند درد، بر اساس آنچه ما می بینیم، تغییر می یابد.
مثال های دیگری هم وجود دارد؟ بله. می توانید از اینجا بخوانید.
فیلم کوتاه زیر را هم ببینید. شاید به درکِ آسانترِ آنچه در این نوشته می خواستم بگویم، کمک کند:
وقتی به چشم ها نمی شود، اطمینان کرد. چگونه می توان به شنیده ها اطمینان کرد و آنها را برای این و آن، نقل کرد. نقل کردن، یک طرفِ ماجرا است. حکم صادر کردن، طرف دیگر ماجرا!
یک نفر خبری کذبی را منتشر می کند که دست انداز، فلان کرده است. دیگری می آید نظر می نویسید که: «تُف به شرفش!» در حالی که اگر آدم عاقل و با انصافی بود، این نظر را می نوشت:«من اگر چیزی که تو می گویی، را با چشم هام هم ببینم، باور نمی کنم! مگر اینکه خودم وقت کنم و در مورد صحت یا سقمش، تحقیق کنم!»
دوستان عزیز!
از ابتدای ماه اسفند، تا امروز، بیست و پنج پست، برای «مسابقه دست انداز» نوشته شده اند.
مطالب حضور یافته در مسابقه دست انداز با هشتگ «یادداشتی برای دخترم»: (به ترتیب جدیدترین)
مطالب حضور یافته در مسابقه دست انداز با هشتگ «بهترین های سال نود و هشت من»: (به ترتیب جدیدترین)
مطالب حضور یافته در مسابقه دست انداز با هشتگ «دوست دارم سال دیگه»:
مطالب حضور یافته در مسابقه دست انداز، با هشتگ«مسابقه دست انداز» و بدون هشتگ موضوع های انتخابی: (به ترتیب جدیدترین)
شش نکته:
مطلب قبلیم:
یادش به خیر: مطلب زیر را در تاریخ ۲۷ آبان ۱۳۹۶ منتشر کردم.
حُسن ختام:
نام مطلب بعدی به شرط حیات: «ماهنامه ی دست انداز(شماره ی ۱۲)+سه برنده و یک مسابقه»
عید نوروز را پیشاپیش به شما دوستانِ جانم که تا اینجا، با بد و خوبم ساختید و تحمّلم کردید، تبریک عرض می کنم. امیدوارم سالی سرشار از نعمت، امنیت و سلامتی در انتظار تمام مردم ایران و شما عزیزان باشد. ان شاءالله.