آناهیتا عرب عامری·۳ سال پیشظهر یک روز زمستانآنجا ایستاده بودمدرست میان آن خیابان می خندیدمیک بادکنک قرمز داشتمروی سنگ فرش های خیسمی چرخیدمآواز می خواندمخوشحال بودماونشسته بود و تماشای…
آناهیتا عرب عامری·۳ سال پیشسمفونی رنج (ها) اپیزود دومگاهی خودم را در یک جنگل میبینم. درختانش سر به فلک کشیده و سبزند. در میان درخت ها قدم میزنم. به پوستشان دست میکشم. چشمانم را میبندم و هوا را…
آناهیتا عرب عامری·۳ سال پیشآن سال های دوراون سالی که من کرونا گرفتم سال ترسناکی بود. البته سال قبلش ترسناک تر هم بود چون ما هیچی در مورد کرونا نمیدونستیم. یادمه خیلی اضطراب و وحشت…
آناهیتا عرب عامری·۳ سال پیشسمفونی رنج (ها) اپیزود اولگاهی خودم را در یک اتاق سر بسته میبینم. دور تا دورم دیوار هاییست بلند تا سقف. این بار با رنگ کرم. بدون هیچ پنجره ای. دور اتاق می گردم. به د…
آناهیتا عرب عامری·۳ سال پیشداستان های سرزمین عجایب: قسمت 4- آینده وحشتناک آقای گونی سیب زمینیآقای گونی سیب زمینی روی آقای صندلی لم داده بود و داشت وراجی میکرد. خیلی پرحرف بود. با زمین و زمان حرف میزد. آقای مورچه گازی، شیشه سبز جادوی…
آناهیتا عرب عامری·۳ سال پیشداستان های سرزمین عجایب: قسمت 3- ورود آقای گونی سیب زمینی به سرزمین عجایبیه روز معمولی توی سرزمین عجایب شروع شده بود. آقای صندلی نشسته بود و سعی میکرد با پایه هاش آقای مورچه گازی رو له و لورده کنه که یه نسیم خنکی…
آناهیتا عرب عامری·۳ سال پیشداستان های سرزمین عجایب: قسمت 2- آلیس همچنان در سرزمین عجایب نبودسه تا خواهرای شمعدونی بازم داشتن میرفتن که آفتاب بگیرن. آقای صندلی که توی چرت سبکی فرو رفته بود یهو با صدای ویز ویز خانوم مگس پرید. سعی کرد…
آناهیتا عرب عامری·۳ سال پیشدختری که لاغر و ریزه میزه نبودبه تمام آدم های لاغر حسودی می کرد. دلش می خواست لاغر و ریزه میزه بود. از این هایی که هرکسی نگاهشون میکنه میگه یه چیزی بخور جون بگیری. ولی ب…
آناهیتا عرب عامری·۳ سال پیششبیه یک رویادیشب خوابت رو دیدم. برگشته بودم محل کار قبلیم همونجایی که باهم همکار بودیم. نشسته بودم ته یه سالنی، تکیه داده بودم. روز اول کاریم بود انگار…
آناهیتا عرب عامری·۳ سال پیشداستان های سرزمین عجایب: قسمت 1- آلیس در سرزمین عجایب نبودسه تا شمعدونی ها که خواهر بودن به ترتیب قد داشتن میرفتن که زیر نور لوستر خورشیدی آفتاب بگیرن. آلیس باز دوباره شیشه ریسه ای سبز جادوییش رو ج…