ئاریان·۱۰ روز پیشآغوش، بغلچه چیزی باعث شده نوشته ام درباره آغوش باشد؟شاید اینبار از میخواهم از چیزی بنویسم که به شدت به آن احتیاج دارم و به همان اندازه بی بهره ام از…
fatemeh ghasemi·۱۳ روز پیشدر خیال خوش صبحگاه...نمیدانم خودت میدانی یا نهاما حالا که نمیتوانم تو را در واقعیت داشته باشم، به خیال و خواب به کنارم میآیی عزیزکم.کجای دنیا مقدر شد که من و…
EllA·۲ ماه پیشاحساس منتو را در آغوش گرفتم ، در ذهن شلوغم ، در گناهانم ، در خوبی هایم ، در شک هایم و در سختی ها و آسانی ها.تو را به یاد دارم ، گفتی چشم به هم بزنی…
hoseenدردستنویس ها·۳ ماه پیشکلبه ای در جنگل : قسمت 77.-مهران رو پیدا کرده.این جمله ای بود که از رزی از رضا شنید و در حیرت رضا شریک شد.-یعنی چی پیداش کرده؟همچین چیزی نباید میشد.رضا با حالت طلب…
EllA·۳ ماه پیشدوست دارمسلام مهسا جان، این نامه را به فرشته کنارت مینویسم که برایت بخواند که برایت بگوید و در نهایت به من پاسخ دهد، یادت هست که کنار هم بازی میکردی…
نفیسه رضایی افضل·۳ ماه پیشامروز من ...امروز را در آغوش می گیرم و با تمام اتفاقاتش تا پایان در کنارش خواهم بود.
پونه·۳ ماه پیشآغوشِ ضریحت..!از وقتی که اسمی از ضریح و زیارت امد؛ به یاد توام..سر نماز انقدر میگریم تا دعوتنامه ام را صادر کنی..انقدر میگریم که دستانت را برای آغوش و…
حدیث ذوالفقاری·۳ ماه پیشآغوشهیچ میدانی که هنگام تلاقی سایههامان بر دیوار ترک برداشته کوچه، چه جوش و خروشی در رگههای آجری به پا میخیزد؟ به گمانم چفت شدن سایه ما دونف…
پارسا زندیدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۴ ماه پیشتوسکاخنده،گریه،گریه،خنده.تناقض آدمی با همین آغاز می شود.آن هنگام که به زمین پا می گذاریم با گریه آغاز می شود.به آغوش مادر پناه می بریم.انسان هم…