شینا یوسفی·۲ روز پیشریشه های کمال گراییم از کودکیگهگاهی که به نوشتن یا نویسندگی فکر می کنم یادم میفته ؛من که بلد نبودم انشا بنویسم چطور میشه استعداد داشته باشم ..مدرسه که بودم شبهایی که ر…
کمند...·۲ ماه پیشبه ظرافت یک مجرم!یک تولد...ازدحام جمعیت...و در نهایت هلهلهی شادی، خاموش میشود!چشمها رنگ میبازند، صدای گریهای در فضا میپیچد!صدای نوزاد کوچکی است که نه…
رضا ضیائیدوستان·۵ ماه پیشسیمینرضاضیائی دوستان/نیم ساعت بعد انشا آماده شد. سیمین خوشحال دفترش رو گرفت و از من تشکر کرد و گفت اگه دوست داری صفحههای جدیدرو بشنوی میتونی..…
حسین·۵ ماه پیشانشا ادبی ازاد،پاییز و باددرود و سلام بر شما اومدم با یک مقاله دیگه ما در اینجا اومدیم دو انشا ادبی به شما معرفی کنیم یک انشا بلند با جستاریا موضوع پاییز ویک انشا کو…
افرا مهرائی صدق·۸ ماه پیشرقابت مدرسه ای دخترها و پسرهاکلاس پنجم که بودم در یک مدرسه مختلط درس می خواندم. دخترها و پسرها علاوه بر رقابت در درس، رقابت در گروه هم جنس خودشان را هم داشتند . معلم ما…
لیلافرزادمهرm_15996912·۱۰ ماه پیشروزگاری که گذشت(قسمت اول)هر بار که به گذشته نگاه می کنم فیلمی درهم ومواج مانند طوفانی که روبه پایان است ظاه میشود. تکه ای چوب شکسته از کشتی بزرگی که