Saeide. Basravi·۱ ماه پیشذهنِ پنهانتمام روز در شهرِ بغضهای فروخورده پیاده راه رفته بود و حالا اندوه شب از راه رسیده بود.باید برای معاشقه با دردها و خاطرهها آماده میشد .از…
سالار چایچی·۵ ماه پیشطاق خاکستریشیشه فریاد میزد، صدا از من بود، من به جزئیات نابجایی که بغض میسازد دقت میکردم.
Lonarkaidدریه دفترچه برا دل نوشته هام...·۹ ماه پیشابرَک و الهه خونینغبار قیراندود شب، بر کرانه آسمان سلطه گری میکرد. هلال ظریف ماه در گوشه ای جا خوش کرده بود و از پشت ابر کوچکی به رهگذران زمین لبخند میزد.…
𝚣𝚎𝚒𝚗𝚊𝚋·۱۰ ماه پیشاین نیز بگذرد...این نیز بگذرد...برایم سوال پیش آمده بود که اگر قدرت ذخیره درد های روحم را نداشتم الان چه میشدم، یک قاتل؟یک جنونی؟ یا یک روانیه تیمارستانی..…
مرکز آرمانشهر مهدوی·۱ سال پیشسلسله مباحث «جامعه خانوادگی توحید شهری»بسم الله الرحمن الرحیم? جلسه ۴۲?سخنران: محقق عالیقدر، استاد عبداللهی خوب ↪️ در بحث پیگیری تحقق خانواده یگانه مون به صو…