لایکهای پست
داستان عکس ها«1»🏞️🌌🌅🏜️
تعداد کل لایک ها: ۴۳
H who seeks life diesHe who seeks death lives):
خسته بود، ولی قول رسیدن داده بود...
او با یک قلم آمد و با همان هم میرود :))
intj
dried roses, rotten Letters, unread words, silent people
آزمودم دل خود را به هزاران شیوه / هیچ چیزش بجز از وصل تو خشنود نکرد...خدایا ! خودت منو بپذیر.
خوشحال
تا مرا رمز حیات آموختند ... آتشی در پیکرم افروختند
یه آدم معمولی،که خوندن ونوشتن رو دوست داره، والبته خندیدن:-)
یلدام،عاشق لطافت شکوفه های گیلاس و نرمی کاهی کتاب و زیبایی مسحور کننده ی ابر ها☁️یه آدم معمولی که در تکاپوی بهتر شدنه✨
روزنامهنگار حوزه ویدیو گیم و تکنولوژی | بنیانگذار و سردبیر مجله اینترنتی بازی نیوز و فناوری نیوز | علاقه مند به دنیای شبکه و برنامه نویسی
پس از هر سقوط، پروازِ نفسگیری در راه است... P.A
میخونم، مینویسم و مادری میکنم❤️
نویسنده ی رمان یک عاشقانه سریع و آتشین- و رمان پدر عشق بسوزد - شاعر مجموعه: قشنگترین منحنی سرخ دنیا
جسور و بی پروا !
••فَـڪَیـفَاَصـبِـرعَلےفـِراقِـڪ؟!••
از نو برایت مینویسم ...
As free as the ocean 🌊🤍
شده ام مثل شبی ، که صبحی در انتظارش نیست مثل گل خمیده ای که شبنمی کنارش نیست🥀
آرشیوی برای «ماریان»
علاقمند به دیجیتال مارکتینگ و استارتاپ، علاقمند به روانشناسی و مسائل اجتماعی
خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار ?
از هر سو که بروی در پایان خط گورکن انتظار تورا میکشد. (ویکتور هوگو )
یه روزی سرگرم کننده ترین داستان دنیا رو مینویسم!
گمشده در افکار و سایهها...
«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
بیا تمام کودکان شهر را بکشیم ،میترسم بعدها دختری عاشق شود!
نامه های شماره دار نوشته ی زری هستن و بی شماره ها نوشته ی علی
، از نوشتههات برام بگو
این من نیز/
منکر میشود مرا/
من کو؟/
مرا خبر نیست/
اگر مرا بینی/
سلام برسان...
گه جور میشود خود آن بیمقدمه / گه با دو صد مقدمه ناجور میشود
گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست / گاهی تمام شهر گدای تو میشوند
آری! و دَر آخَــر اَز گنـدُمـزار مـن و تـو، مُـشتی کـاه مـی مانَـد بَـرای بــادها....
زردِ سرخِ غمگین.
ما بچه طرد شده خونهایم، که مسیرش از همه تمیزتر بود.
هنوز هم [سرد و تیز میخندیدی؛ یک سینِما فرو میریخت]
افسر آگاهی ( کارآگاه) سابق و حراست مدار امروز
«روباه چیزهای زیادی میداند، جوجه تیغی اما فقط یک چیز میداند، یک چیز خیلی مهم!»
(آرکیلوکوس)
ما نویسنده هستیم عشقِ من..
ما گریه نمیکنیم..روی کاغذ خونریزی میکنیم
یافته هایم ،خاطرات ، تجاربم ،افکارم یا یا هر چیزی که درونم نهفته و به شکل واژگان بروز میکند...
من زاده شدم تا زندگی ام را خلق کنم واثری جدید در دنیا ثبت کنم .
^نوشته های یک سایکو^
بشكست اگر دل من به فداي چشم مستت / سر خم مي سلامت شكند اگر سبوئی
و سوگند به هنگامی که از زنِ زنده بگور پرسیده میشود:
به خاطر کدامین گناه کشته شده ای !؟
بسم حکایت دل هست با نسیم سحر /
ولی به بخت من امشب سحر نمیآید