نظریه تکامل سعی دارد اینگونه القاء نماید که آنچه که در گذشته حیات روی داده است، صرفاً اموری تصادفی بوده است. اما زمانی که آنقدر در گذشته به سمت عقب برگردیم که به اولین موجود زنده (یک تک سلولی) در روی سیاره زمین برسیم و از نظریه تکامل نحوه ایجاد آن موجود را بپرسیم، دیگر این نظریه کارایی خودش را از دست می دهد. یعنی اولین موجود زنده نمی تواند از یک موجود زنده دیگر ایجاد شده باشد! قبل از این موجود زنده یک دنیای بی جان بوده است. نظریه تکامل اینجا سکوت می کند.
اما تکامل گرایان برای حل این مشکل بزرگ دست به دامان نظریه های دیگر که در مورد منشاء حیات هستند می شوند. دو نظریه اصلی در این خصوص وجود دارد:
1- بی جان زایی، و 2-کیهان زایی
به طور خلاصه بی جان زایی می گوید، حیات در اثر واکنشهای شیمیایی تصادفی پدیدار شده است. این نظریه می گوید در ابتدا این واکنشها باعث ایجاد برخی از اسیدها آمینه شده اند. سپس از این اسیدهای آمینه انواعی از پروتئین ها شکل گرفته اند و از این پروتئین ها طی روندی تصادفی اشکال ساده حیات ایجاد شده اند.
2-کیهان زایی می گوید اولین سلول زنده توسط شهاب سنگها از جایی در فضا به کره زمین آورده شده است و در زمین تکثیر پیدا کرده است و منشاء حیات گونه های مختلف جانداران در زمین شده است.
به زعم تکامل گرایان چه حیات طی واکنش های شیمایی در کره زمین ایجاد شده باشد و چه اینکه از فضا آمده باشد، آنچه که تغییر نمی کند تصادفی بودن منشاء حیات است.
طبق نظر تکامل گرایان ایجاد حیات در کره زمین امری کاملا تصادفی است، پس می توانیم نتیجه بگیریم که حیات در مکانهای زیاد دیگری فضا نیز می تواند به صورت تصادفی ایجاد شود.
اینجا بود که چشمها از زمین به سمت فضای بیکران دوخته شد! فضای قابل مشاهده برای انسان توسط ابزارهای موجود، شامل دویست میلیارد کهکشان است (برخی گزارشها حتی تا دو هزار میلیارد کهکشان را نیز بیان می کنند). تخمین زده شده است، کهکشان راه شیری که کره زمین نیز در آن جای دارد، بین 100 میلیارد تا 400 میلیارد سیاره داشته باشد. اگر نظریه تکامل را باور کنیم و حیات در روی زمین را حاصل تصادف بدانیم، بدیهی است که انتظار داشته باشید صدها هزار سیاره دیگر مانند زمین (آنهم فقط در کهکشان راه شیری) بستری مناسب برای حیات بوده باشند، و باز هم دور از انتظار نیست که در آنها تمدنهایی از موجودات هوشمند شکل گرفته باشد که برخی پیشرفته تر از ما و برخی عقب تر از ما باشند. در این صورت حداقل ده ها هزار تمدن پیشرفته تر از ما فقط در کهکشان راه شیری می بایست وجود داشته باشد و آن تمدنها حداقل مانند ما از طریق امواج رادیویی می توانستند با یکدیگر و البته با ما ارتباط داشته باشند. بر اساس همین فرض منطقی ده ها سال است که تلسکوپهای رادیویی در نقاط مختلف دنیا در حال "گوش دادن به فضا" هستند. امواج رادیویی می توانند فضای بیکران را در فواصل میلیونها سال نوری در نوردند و پیام تمدنهای مختلف را نه تنها در کهکشان راه نوری بلکه در هر یک از صدها میلیارد کهکشان دیگر منتقل کنند.
در این صورت می بایست میلیونها تمدن فضایی وجود می داشت و ما در زمین از میان صدها میلیون پیام رادیویی آنها چند تایی را انتخاب می کردیم، نه اینکه ده ها سال با انواع تلسکوپ های رادیویی آسمان را مورد کاوش قرار دهیم و هیچ چیزی نیابیم!!
لینک همه قسمتهای این مطلب
1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 - 9 -10-11-12-13- 14 - 15 - 16 - 17 - 18 - 19 - 20 - 21 -22