زمانی که چارلز داروین در سال 1842 نظریه تکامل انواع را مطرح کرد، مدت زیادی از کشف سلول نمی گذشت. تصور دانشمندان آن دوران از سلول چیزی شبیه تصویر زیر بود:
در واقع در آن زمان سلولها را حفره هایی شبیه کندوی زنبور عسل می دانستند، که البته به جای عسل درون آن پر از آب است. بنابر این برای دانشمندی مانند داروین خیلی کار سختی نبود که کنار هم قرار گرفتن این حفره های توخالی را حاصل تصادف بداند.
اما سلول بی نهایت از آنچه که داروین تصور می کرد پیچیده تر است. آنقدر که حتی قریب به دو قرن تحقیقاتی که پس از ارائه نظریه داروین در خصوص سلولها صورت گرفته است، هرگز به درک کامل از عملکرد سلول نزدیک هم نشده است. اجازه بدهید فقط گوشه ای از پیچیدگی های سلول را مرور کنیم.
در یک سلول حدود 42 میلیون ملکول پروتئین وجود دارد و این پروتئین ها از بیش از صد هزار نوع مختلف هستند. این پروتئینهای مختلف هر کدام کارکردهای متفاوتی درون یک سلول دارند مثلا، به عنوان آنزیم که کاتالیزور میلیونها واکنش شیمیایی درون یک سلول هستند، یا پادتنهایی که برای مقابله با ویروسها و باکتری ها هستند، یا پروتئین های ساختمانی، و یا پروتئین های پیام رسان.
در واقع سلول نه تنها آنگونه که دانشمندان هم عصر داروین تصور می کردند، یک حفره کوچک نبود، بلکه یک سلول کوچک که قطری معادل 10 تا 20 میکرون دارد(یعنی حدود یک دهم قطر مو) را می توان با کارخانه ای عظیم که صدها هزار نوع ماده شیمایی مختلف را تولید می کند مقایسه کرد.
آنچه که عرض شد فقط گوشه ای کوچک از کارکردهای حیرت آور اجزای درون یک سلول را ذکر نمود، وگرنه ما به سایر اجزاء و کارکردهای بی نهایت متنوع و پیچیده سلول اشاره ای نکردیم.
اینکه میلیونها ملکول شیمیایی متفاوت درون یک سلول بسیار کوچک دقیقا و به صورت منظم همگی در خدمت ادامه حیات یک جاندار با همدیگر "همکاری" می کنند، را با کدام منطق می توان حاصل یک تصادف کور دانست؟!
لینک همه قسمتهای این مطلب
1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 - 9 -10-11-12-13- 14 - 15 - 16 - 17 - 18 - 19 - 20 - 21 -22