غریبه آشنا... تو فراموش نخواهی شد.نه به خاطر آنکه کسی جایت را نگرفته نه اتفاقا کسی را پیدا کرده ام که کوچک ترین علایقم را میداند آنقدر که گاهی حتی حس میک…
من بر علیه من - نامه ی اول من بر علیه من - قسمت اولمن بر علیه من، مجموعه ای از نامه هاست. نامه هایی که برای دوستانم می نویسم. دوستانی که نامشان هیچ وقت فاش نمی شود، چ…
یک جرعه وصل، صد سال راه زری عزیزموقتایی که زود به زود همدیگه رو میبینیم، وقتی صحبت از دیدار میشه، به کمتر از دو روز رضایت نمیدیم. ولی امان از وقتی که بین دیدارهامو…
خیال عشق قلب های از هم گسیخته مان، یادآور این جدایی محزون است. خیال بود هر چه بود، رویاست هر آنچه هست. وجودت جداست زِ من، وجودم جداست زِ تو. در تو م…
این روزها حالم را نپرس. نمیخواهم به تو دروغ بگویم. نمیخواهم بگویم خوبم، در حالی که نیستم و میدانم که تو هم این را میدانی.
عشق را اَز تو آموختم «عشق را از تو آموختم»عشق ، فریاد ِ رسوایی من بود . اینکه إِذعان کردم منِ عاشق پیشه ، اَکنون خودم را به تو باخته ام . یا اینکه همه بدانند ن…
بی آنکه بدانی مثل رقص دود سیگار در خلأ ، می رقصیدی . آرام و بی صدا ، و بی جهت . بوی تنت را در من دمیدی .مثل نقطه پایان نامه ام ، به تماشای زوال کلماتم ای…