نامهای به تو که نمیخوانی... نامهای به دوستی که در سکوت رفت. شاید این سکوت را بشکند که چرا تماس ساده، اینقدر سخت شده است؟
پروانهٔ سرگردان هنوز اگر تو بیایی دوباره میشوم آغاز..اگر بخواهم دلتنگی را وصف کنم و آن را به چیزی تشبیه کنم آن پروانه است، پروانهها سرگردان به دنبال معشو…
شاسوسا چیزی که بعد از رفتنش در من جا موند...فروغ راست میگفت شاسوسا. راست میگفت که در خیابانهای سرد شب جز خداحافظ خداحافظ صدایی نیست. من آن شب ا…
نامه ی هرروز من حوصلم سر میرود بلند میشوم و سری به کتابخانه ی خاک گرفته ام میاندازم ، کتاب ها به من نگاه میکنند صدای التماس کردنشان را میشنوم که میگویند خ…
اسمت را به من بگو اسمت را به من بگو ،تا روی کاغذ کاهی آن را بنویسم و تماشایش کنم . و ببینم آیا می شود زندگی ام را در یک کاغذ کاهی خلاصه کنم؟ . و آیا می شود آ…
آخرین حرفم به تو عشق من آمبولانسی رو که صدا کردم، برای تو نبود…برای قلب بیصاحب خودم بود.قلبی که دیگه صاحب نداره،قلبی که دیگه فایدهای نداره تپیدنش.قلبی که میخواد…
کاش آن لحظه را نگه میداشتم، قبل از اینکه همه چیز عوض شود امروز که پیشم آمده بودی.چهرهات غمگینتر و شکستهتر شده بود.صورتت بیروح شده بود.وقتی آمدی، از چهرهات معلوم بود اتفاقهای خوبی قرار نیست د…
چیزی که بعد رفتنش جا موند #سه_فصل_عشقبرای تویی که عزیزم بودی و عزیزت نبودم، تو که کنارت بودن آسونترین کار بود و اما الان دیگه نیست. اولین و آخرین نوشتهٔ اینجا برای ت…