نامهای به تو که دیگر نیستی از زمانی که تو مرا میشناختی، مدت زیادی نمیگذرد اما من خیلی تغییر کردهام. بزرگتر شدهام و دیگر کارهای احمقانه انجام نمیدهم. دیگر فکر ن…
برای وقتی که عشق را در چشمهای سرباز وظیفه "م.ا" دیدم! بروی برجکم اما دلم کنار تو است عروس شهری و چشمم به انتظار تو استفدای تور سفید و گل و جواهر تو نشسته ریشهی امید من مجاور تو خوشا عروسی گرمی…
نامهای به سوی مبل بنفش نینا سنکویچ عزیز سلام!حالا که این نامه را مینویسم، مدتها از خواندن کتابت یعنی تولستوی و مبل بنفش میگذرد. اما گرمای معجزهآسای کلماتت هنو…