کتابهای من، کتابهای تو کتاب میخواندم با شوق!کتاب میخواندم و فضایی جادویی اطرافم را مسحور میکرد. در میان کتابها و آرزوی هر چه بیشتر خواندنشان غوطهور بودم.همه…
گیرنده: شیوا سلام شیوا جون خیلی لطف کردیخوشحال شدم ایمیلتو دیدم امیدوارم توی شادیهات جبران کنم راستش خبر خاصی که نیست مثل هر روز میرم سر کار و برمیگرد…
بودنت! نشستهای به قهر و من شمشیرم را انداختهاماتاق سرد از گرمای لبخند توست و گرم به حضور تو چهرهات را که میگردانی ماه دو پاره میشود دلم برای…